مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی دکتر شيخ

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

اهميت سالهاي اول زندگي - افراط و تفريط در محبت - سردي در خانواده - تشنج در خانواده 

 
 

كودك در خانوده خشن

براي اداره درست خانواده به ضوابط و مقرراتي نياز است تا پدر و مادر از سنديت و اقتدار برخوردار باشند . ولي مثل همه چيز بايد حد متعادل و ميانه فراموش نگردد و جو خانواده به استبداد و خشونت كشيده نشود .

در مورد اعمال قانون و مقررات براي كودك نظرات متفاوتي وجود دارد . عده اي معتقدند به اصل دموكراسي و شركت كودك در تهيه و تدوين و اجراي مقررات ، عده اي موافق با استبداد و خشونت براي كودك هستند و در مقا بل برخي موافق با هيچ گونه مقررات و ضوابط براي كودك نمي باشند.

در يك خانواده كه خشونت و استبداد را براي كودك خود برگزيده اند ، پدر و مادر در تمام امور كودك دخالت مي كنند و منتظرند تا از كودك خطايي سر بزند تا اورا تنبيه كنند . كودك را حتي در مقابل ديگران و در جمع به باد كتك و تنبيه لفظي و بدني مي گيرند . به كودك تكاليفي با اعمال زور واگذار مي كنند كه از توانايي او خارج است . به بهانه هاي مختلف از بازي هاي مورد علاقه كودك جلوگيري مي كنند . اصرار به اجراي دقيق دستور و فرمان آن چنان كه هيچ گونه تخلفي نپذيرد. و گاهي به قدري اين رفتار شديد و گسترده است كه كودك هيچ گونه اختياري از خود ندارد و تمام وجودش آكنده از ترس است . چرا گاهي پدر و مادر ها كه بايد كانون عشق و علاقه كودك خود باشند به منبع ترس و ارعاب بدل مي گردند .

بعضي از والدين از ارزش كودك و كرامت ذاتي كه از كرامت روح الهي نشأت گرفته غافلند . برخي معتقدند كودك ذاتا شرور است و بايد اورا كتك زد . مي خواهند با ايجاد رعب در دل كودك او سر تسليم و اطاعت در آورد و راه انحراف نپيمايد. خود به همينگونه تربيت شده اند و راه ديگري بلد نيستند و كودك فرزند ناخواسته اي بوده و خانواده نتوانسته او را بپذيرد .

پدر يا مادر از دست يكديگر عصباني هستند و عقده شان را سر كودك خالي مي كنند .

گاهي هم والدين دچار ساديسم و اختلال ديگر آزاري هستند و با اعمال خشونت كودك خود را مي آزارند . نزديك به نيمي از كودك آزاريها و يا كشته شد ن فرزندان طبق بعضي بررسيها ، توسط والدين آنها صورت گرفته است . كودك در اين خانواده تبديل به فردي مي شود ، منزوي و گوشه گير ، خموده و افسرده ، منفي باف و دچار اضطراب . اضطراب وي به صورت مكيدن انگشت ، شب ادراري ، و بي تفاوتي نمايان مي شود . و حتي دچار لجبازي و منفي بافي مي شوند . در بعد عاطفه ، كودك در اين خانواده فردي ترسو، وسواسي ، داراي عقده حقارت ، كينه خواه ، و خواستار اعمال خشونت بار مي آيد . در اجتماع افرادي گستاخ و آماده طغيان هستند . احساس تعهد و مسؤليت در آنها ضعيف است . ممكن است حالت تسليم و رضا در مقابل امور داشته باشند و گاهي نافرماني و مقاومت داشته باشند . بر اساس يك تحقيق 24% بزهكارها ثمره تربيت خشن هستند . انظباط هاي سخت و خشن مانع رشد فكري هستند چون قدرت ابتكار كودكان را از آنها سلب مي كند و كنجكاوي كودك كشته مي شود و كودك احساس بدبختي مي كند و در نهايت سر به عصيان و انتقام گيري برمي دارد . نسبت به پدر ومادر كينه توز خواهند شد و حتي مسايل حساس و جدي خود را با آنان در ميان نمي گذارند .

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

چند راهكار عملي در تربیت فرزند نحوه رفتار با كودك - کودک و خانواده - مراحل رشد اجتماعي - عقب ماندگي درسي - چپ دستي كودكان - چند آزمون

 
 

بيماري ترس از مدرسه 

هنگامي كه فصل مدرسه نزديك مي شود ، بسياري از كودكان خردسال براي بار اول در عمرشان راهي مدرسه مي شوند . مدرسه است و محيطي نامأنوس ، زندگي الزامي با افرادي جديد و محيطي با قوانين و قواعد انضباطي تازه. كودك در مي يابد كه دوران بازي بصورت آزاد گذشت .

خواستها را بايد محدود كرد و ديگر لوسي و ننري او را نمي خرند و در برخي موارد ممكن است در برابر او موضع بگيرند.اين مجموعه سبب خواهد شد كه ترسي مبهم و پيچيده سراسر وجود او را فرا گيرد و اضطراب براو غالب گردد . اين باختن ها خود سبب نوعي بيماري بي ريشه خواهد شد كه از آن به عنوان فوبياي مدرسه يا د مي كنيم .

معرفي حالت فوبياي مدرسه :

فوبياي مدرسه ترس شديدي است كه ريشه در جان آدمي دارد و او را ناخودآگاه تحت سلطه و سيطره خود قرار مي دهد و مايه اصلي آن هراس از مدرسه است . علت جسماني و فيزيولوژيكي ندارد و فقط ناشي از بهم خوردگي وضع درون است .اينان به محض جدايي از والدين و ورود به مدرسه ناراحت شده و گريه و زاري سر مي دهند . در روز اول مدرسه و گاهي هم اوايل هفته و زماني هم در ايام امتحان و يا در رو زهاي باز خواست و تكليف دچار بيماري مي شوند كه در بعضي موارد نياز دارند تا به پزشك مراجعه كنند.

جلوه ها و علايم :

شما فرزندتان را مي بينيد كه هنگام صبح ، در موقع رفتن به مدرسه دلش درد مي گيرد ، قي و استفراغ مي كند ، شب امتحان بيمار مي شود ، در جلسه امتحان غش مي كند .

هنگامي كه او را به خانه برمي گردانيد پس از اندك مدتي حالش خوب مي شود . اين نشانه اي از همان فوبياي مدرسه است .اين بيماري به صورت هاي مختلف خود را نشان مي دهد از جمله به صورت : اختلال در هضم غذا ، بي اشتهايي ، دردهاي شكمي ، مشكلات خواب ، تب ، سردرد ، گوش درد و گاهي هم بيماري هاي بدني و... است . در مواردي هم به صورت فرار از مدرسه ، غيبت از مدرسه ، اختلال در روابط ، تعارض با والدين خود را نشان مي دهد .

حالات و رفتار :

ترس از مدرسه سبب مي شود كه بچه ها در مواردي از تمارض سر در مي آورند و تن به اعمال و اقداماتي دهند كه براي والدين موجب وحشت است تا به اين نتيجه برسند كه او را نبايد به مدرسه فرستاد ، بگذارند امروز را در خانه بماند . اين حالت مخصوص مدرسه است زيرا ديده شده برخي از اين كودكان وقتي به خانه بستگان مي روند با اينكه از مادر و پدر جدا هستند ترس و وحشتي ندارند .

تيپ افراد :

ممكن است اين كودكان از خانواده هاي كثير الاولاد باشند و برادر و خواهر بسياري داشته باشند .

در محيط زندگي آنها تبعيض است و برخي را به برخي ديگر به دلايلي برتر مي شمرند.

سطح فرهنگي خانواده پايين است و پدر و مادر نقش سازندگي چنداني درباره فرزندان ندارند .

در خانواده فقر و نابساماني است و برخي كودكان غايب از بهره خود و محروم مي مانند .

وابستگي به مادر در برخي موارد شديد است و دائما همچون دنباله اي به پاي مادر آويزان بوده اند.

ممكن است اين كودكان افرادي ترسو و خجالتي باشند .

اغلب آنها تصور نادرستي از قدرت و لياقت خود دارند و خود را فروتر و گاهي زيادتر از آنچه كه هستند مي دانند.

احساس و تصور آنها :

اغلب آنان گمان دارند كه در رابطه با حل مسايل مدرسه فرو مي مانند و نمي توانند پيروز باشند ، بنابراين بهتر است در خانه بمانند و البته برخي از آنان تصور موفقيت را به ميزان غلو درباره خود دارند ولي در عمل فرو مي مانند و گمان دارند اگر تن به بيماري دهند غرورشان بيشتر محفوظ خواهد بود.گاهي اين احساس كه او در مدرسه بر عكس خانه فردي دلسوز ندارد او را از مدرسه فراري داده و به بيماري و بستر مي كشاند .

تيپ والدين :

بد نيست بدانيم اينگونه از كودكان از نظر والدين با چه تيپهايي مواجهند .

در مادران اين افراد دلشوره و اضطراب وجود داشته است .

در بين برخي از مادران افسردگي و ترس امري شايع است ( حدود 22% ) .

برخي از اين مادران دچار بيماري عاطفي مي باشند .

برخي از والدين آنها كساني بوده اند كه سعي داشته اند فرزندشان هرگز از خانه خارج نشود .

پدران اين اطفال اغلب افرادي غير فعال و آرام بوده اند .

سنين و عوارض همراه :

ترس از مدرسه در سنين كلاسهاي اول تا سوم شديد است ولي در سنين 11 و 12 هم شيوع دارد . با بالا رفتن سن كودك اين ترس كاهش مي يابد تا جاييكه فرد كاملا عادي مي شود .عوارض آن در افراد عصبي زيادتر مي شود آنان براي جلب توجه و عاطفه آمادگي بيشتري دارند .نگراني و اضطراب ، ميل به دروغ بافتن و كلك سوار كردن ، مظلوم نمايي ها ، عادت به فريبكاري از مسايلي است كه در اين افراد تدريجا شكل گرفته و اخلاق او را فاسد خواهد كرد .

اقدام به درمان در خانه :

پذيرش و محبت به كودك و نشان دادن اين امر كه تو مورد علاقه و احترام خانواده اي، ما تو را دوست داريم و به همين نظر مي خواهيم به مدرسه بروي ، آقا شوي ، خانم باشي و...

همدردي با او كه آري ، ما هم كه چون تو روزي كودك بوده ايم گاهي دچار چنين وضع و حالتي مي شديم ولي خيلي زود خوب مي شديم . اما اين همدردي را نبايد زياد ادامه داد .

خواستن از او كه مسأله و مطلب خود را بدون هيچگونه خجالتي بيان نمايد و درد دل كند كه چه امري او را در مدرسه رنج مي دهد و رفع آن .

دادن جرأت كه او هم مي تواند بر مشكل غلبه كند و ايجاد اطمينان در او .

القا به كودك كه مدرسه ترس ندارد ، امتحان هم نيست تو تلاش خود را بكن اگر نمره كم آوردي ما نارحت نمي شويم .

ذكر داستانهايي سازنده از زندگي خود و ديگران در دوران كودكي و نشان دادن اين مسأله كه نگراني از مدرسه بي معني است .

القا به كودك به اين صورت كه : تو حالت از چند روز پيش بهتر شده است و فردا هنوز بهتر خواهد شد .

حل مشكلات مدرسه اي او و كمك و راهنمايي براي انجام تكاليف تا برنامه بر دوش او سنگيني نكند.

اقدامات درماني در مدرسه :

در مواردي كه لازم مي شود كه مادر به همراه كودك به مدرسه برود ، صبحانه ساده اي به كودك بدهيد و لباس او رابپوشانيد . در بين راه لازم نيست بپرسيد كه حالش چگونه است و يا چرا مدرسه را دوست ندارد .

در راه براي او از مدرسه تعريف كنيد ، از بازي هاي مدرسه ، از دوستاني كه آنجا پيدا خواهد كرد ، از مزاياي درس خواندن و با سواد شدن حرف بزنيد تا شوقي در كودك نسبت به مدرسه پديد آيد .

در مدرسه حاضر شويد ، با معلم فرزندتان عادي و صميمانه صحبت كنيد . در حضور او از بچه تعريف كنيد و متذكر شويد كه او هم مي خواهد درس بخواند و چيزهاي خوب ياد بگيرد و به اشاره تفهيم كنيد كه نياز به دلسوزي و محبت و حمايت شما ندارد .

رابطه بيند خانه و مدرسه را بيشتر كنيد ، حتي در صورت امكان گاهي معلم او را به خانه دعوت كنيد كه مهمان شما باشد .

اقدامات درماني مدرسه و معلم :

مدرسه و معلم بايد اقداماتي را در قبال همه كودكان و از جمله اين گونه اطفال داشته باشند . معلم كلاس اول نسبت به ديگر معلمان ورزيده تر ، خوش اخلاق تر ، شاداب تر و با نشاط تر و زود جوش بايد باشد . زيرا برخورد روز ها و ماههاي اول زندگي تحصيلي سرنوشت ساز است .

پذيرش كودك و استقبال از او و احترام به او و تقويت حضور او به گونه اي كه طفل حساب كند در مدرسه براي او جايي باز كرده اند .

اعلام محبت به كودك و نشان دادن نرمش و ملايمت خود به او ، انس و سازگاري بيشتر مدرسه ، او را در معرض حمايت قرار دهد و محيط را براي او گرم كند .

سهل و آسان جلوه دادن ضوابط و مقررات مدرسه و سعي به اينكه شرايط آن با شرايط خانه نزديك و همسان گردد .

راهنمايي براي حل مسايل و تكاليف آنها و تحسين و تمجيد او به هنگام انجام وظيفه.

وا داشتن او به تماشاي بازي ديگران بدون اينكه فعلا خود حق بازي داشته باشد .

گوش دادن به حرفهاي او و توضيح خواستن از مسائل و مشكلات او .

سهل گيري به او مخصوصا در سال اول و مته برخشخاش نگذاشتن .

اقدامات درماني در صورت ترك مدرسه :

او را در بستر بخوابانيد و بگوييد كه مريض است و بايد در بستر بماند و نبايد از آن بيرون آيد . اگر گفت خوب شدم . از بستر بيرون آمد پيشنهاد مدرسه را به او بدهيد اگر چه وقت مدرسه دير شده باشد .

در آن روز به او غذاي ساده بدهيد . به اين بهانه كه او مريض است و نبايد هر غذايي را بخورد و غذاي خودتان براي او خوب نيست . مخصوصا اگر طفل به بعضي از غذاها بي علاقه است بايد به او همان غذا را داد تا دريابد در محيط خانه چيزي نصيب او نمي شود .

ضروري است در آن روزي كه او به مدرسه نرفته در بستر بماند و تنها باشد . شما به بهانه اي از خانه بيرون برويد و برادران و خواهران را به حساب اينكه او بيمار است از وي جدا كنيد تا به بازي با آنان مشغول نگردد .

مدرسه را نيز در جريان بگذاريد تا آنها هم بدانند درچه شرايطي است و براي روزهاي بعد چه بايد كرد . و خود بچه هم بداند كه مدرسه در جريان قرار گفته است تا شور و اضطراب او را فرا نگيرد .

در كل با شيوه اي كه اتخاذ مي كنيد بايد كودك را به اين محاسبه واداريد كه ماندن در خانه به نفع او نيست اگر به مدرسه مي رفت لااقل بازي مي كرد و جنبشي داشت ، با ديگران گفت و شنود مي كرد و آزادتر بود و....

اقدامات درماني جانبي :

در مواردي مي توانيد از داروهاي تلخ استفاده كنيد .

گاهي مي توانيد او را مورد سرزنش قراردهيد كه بيماري او باعث عقب ماندن از درس شده است.

گاهي كه امر بيماري او مكرر شد او را مورد بي اعتنايي قرار دهيد و بر خوردتان با او سرد باشد تا او ترك عادت كند.

موجباتي پديد آوريد كه در يابد چاره اي نيست جز اينكه به مدرسه برود .

گاهي مي توان گفت تو هنوز آن آمادگي را پيدا نكردي كه به مدرسه بروي با اينكه بزرگ شده اي.

برخوردها جدي باشد و به اين صورت اعلام كنيد : فردا صبح كارهايت را مي كني و به مدرسه مي روي ! در فرستادن او به مدرسه در مواردي كه لازم است شك نكنيد . البته در صورت پذيرش او را پاداش دهيد و تقويت كنيد .

پرهيزها :

از بي توجهي و عدم درمان او بپرهيزيد كه امكان اصلاح اندك خواهد شد.

هرگز در حضور كودك از سختي ها ، نابساماني ها و اختلالاتي كه در كار مدرسه است بحث نكنيد.

از تنبيه و سختگيري و فشار سخن به ميان نياوريد .

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

چند راهكار عملي در تربیت فرزند- نحوه رفتار با كودك - کودک و خانواده - مراحل رشد اجتماعي بيماري ترس از مدرسه - چپ دستي كودكان - چند آزمون

 
      

عقب ماندگي درسي 

تربيت فرزند با همه سادگي و طبيعي بودن از كارهاي نسبتا دشوار از مسئوليت هاي سخت سنگين است . تا روزي كه طفل خردسال و در آغوش مادر است نگهداري او براي والدين و مخصوصا مادر يك دشواري است .

روزي كه به راه مي افتد و زمانيكه به مدرسه و كلاس وارد مي شود بدبختي و مصيبت دو چندان است . همه آنهايي كه به مدرسه مي روند به يك ميزان توفيق و پيشرفت ندارند و همه به يك درجه رشد نمي كنند براي برخي از كودكان مسأله تنبلي مطرح است و براي عده اي عقب ماندگي درسي . بنابراين پدران و مادران بايد بگونه اي اين مشكل را حل و رفع كنند .

انواع عقب ماندگي :

  1. عقب ماندگي ذهني : اينان افرادي هستند كه درجه هوششان از حد متعارف و نرمال پايين تر است و پيشرفت تحصيلي ندارند . هوش عقلي آنها زير 80-75 مي باشد . اين گروه بايد در مدارس خاص خود به درس و كار بپردازند . باهوش ترين افراد اين گروه مثلا با هر دو سالي يك كلاس دوره مدرسه را طي مي كنند و حداكثر تا راهنمايي امكان ادامه تحصيل دارند .
  2. عقب ماندگي درسي : اين مورد صرفا ناشي از تن پروري يا بيكارگي است . و اميد اصلاح براي اين عده افراد وجود دارد . بايد ريشه ها را دريافت و ازميان برد. اين نوع عقب ماندگي از لحاظ علت به دو دسته تقسيم مي شود .
  • ناشي از تنبلي : كه اين كودكان از روي تنبلي درس نمي خوانند و تلاش و فعاليتي نمي كنند.
  • ناشي از علل ديگر : مثل وجود نارسايي هاي عضوي چون ضعف در بينايي ، در شنوايي و...

تيپ افراد :

برخي دچار نارسايي هاي جسمي و عقب ماندگي در رشد مي باشند .

گروهي دچار ضعف ذهني ، و اشكال در حافظه و دقت هستند.

بعضي دچار نابهنجاري هاي شديد رفتاري هستند .

عده اي از آنان كساني هستند كه در دوران خردسالي ديرتر به راه افتاده اند ، ديرتر به سخنگويي و تكلم افتاده اند و دير تر ا ز ديگر نوزادان لبخند زده اند .

عده اي رشد فكري و عاطفي ندارند و قدرت تخيلشان ضعيف است .

بالاخره در بين آنها افراد باهوش و حتي تيز هوش نيز ديده مي شوند .

ريشه ها و علل :

علل زيستي – جسماني : در اين زمينه از انگيزه هاي زير مي توان نام برد:

  • تأخير در رشد كه خود سبب عدم توانايي در كار و حركت مي شود . مثلا انگشتان او هنوز آمادگي ندارند كه قلم را در دست نگهدارند و اين خود عامل عقب ماندگي مي شود .
  • كندي واكنش جسماني : به گونه اي كه امكان تحرك و جابجايي و يا سرعت انتقال فرد دچار صدمه و مخاطره شود و كودك آن جهش و حركت لازم را براي انجام كارهاي درسي نداشته باشد .
  • نارسايي هاي عضوي : مثل ضعف در بينايي و شنوايي .
  • خستگي هاي مزمن : ناشي از بيماري هاي سخت و شديد و كار و تلاش مستمر خود از عوامل ديگر عقب ماندگي است . البته عدم تعادل در تغذيه و كار هم در اين مورد مؤثر است بدين معني كه ميزان غذا با ميزان كار بدن تناسب ندارد .
  • اختلالات جسمي – زيستي : ناشي از طرز كار و ترشح نامتعادل غده هايي چون تيروئيد و هيپوفيز در اين زمينه مؤثرند و نمي گذارند كه فرد وضعي عادي در كار و تلاش داشته باشد . يا اختلال در خواب و استراحت كه حال درس خواندن را از او مي گيرد و نيز اختلال در وضع بلوغ به ويژه بلوغ زود رس .
  • خونريزي هاي زياد : به ويژه خونريزي هاي داخل جمجمه ، كبود شدن بدن ، تشنج در اين زمينه و يا تكانهاي شديد سر و مغز خود عاملي براي عقب ماندگي درسي است ، نه به صورت مستقيم بدين معني كه توان كار و حركت كافي و حتي فعاليت هاي مناسب مغزي را ار آدمي سلب مي كند . آسيب هاي مغزي مسأله آفرينند .
  • ضعف مزاج و اعصاب : سستي در كار و رفتار با خستگي هاي مفرط و يا جنبه هاي فيزيولوژيك مثل بلوغ زودرس آميخته و با آن همراه است . ضعف اعصاب هم سبب بي حوصلگي ، خشم و زود رنجي و رها كردن هدف است .
  • عوامل ديگر : نقص در بهداشت عمومي ، وجود نقايصي در بدن ، تشنج اعضاء، وجود بيماري هايي چون صرع ، ضعف استعداد حسي ، عدم درك اشكال ، كمي سن و عجله والدين براي فرستادن كودك به مدرسه و... .

علل ذهني : بعضي كودكان هوششان كم است و يا حافظه و دقت كافي براي رشد ندارند كه دلايل آن ذكر شده است :

  • ضعف هوشي : برخي كودكان ذاتا كند ذهن به دنيا مي آيند كه امري وراثتي است و گاهي مربوط به شرايط محيط رحمي مي باشد .
  • افت هوشي : گاهي كودكي در حين تولد وضع عادي دارد ولي بعدها به علل شرايطي از جمله بيماري هاي شديد مخصوصا در سه سال اول زندگي مثل يرقان دچار افت هوشي مي شوند و در عقب ماندگيشان تأثير مي گذارد .
  • كمي استعداد : همه كودكان در همه دروس استعداد واحدي ندارند برخي در رياضي وبرخي در ادبيات و بعضي هم در رشته هنر استعداد دارند كه اين اگر ريشه ارثي و فطري و از جهت ديگر مربوط به محرك ها است .
  • ضعف ذهني : برخي كودكان استعداد لازم را در زمنيه اي دارند ولي به علت ضعف ذهن و يا ناتواني در پاره اي از استعداد هاي ذهني چون حافظه و دقت و... نتوانند همگام با ديگران به پيش روند .
  • نارسايي در مشاعر : برخي از كودكان و حتي بزرگتران دچار نوعي گيجي ، منگي و تيرگي شعور هستند و مسايل را ديرتر از ديگران مي فهمند . اين حالت به خاطر وجود عللي از جمله : بيماري هاي عفوني حاد دردوران مخصوصا خردسالي ، صرع به همه اشكالش ، ضربه وارده بر جمجمه و... .

ديگر عوامل :

  • عادت به سطحي خواني و عدم رعايت دقت در دروس .
  • راكد ماندن روح كنجكاوي و استعداد در فرد به علت تحقيرها ، سرزنش ها و... .
  • خستگي هاي ذهني مداوم ناشي از حفظ بسيار مطالب و مطالعات فوق العاده .

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

چند راهكار عملي در تربیت فرزند نحوه رفتار با كودك - کودک و خانواده - بيماري ترس از مدرسه - عقب ماندگي درسي - چپ دستي كودكان - چند آزمون

 

مراحل رشد اجتماعي 

انسان موجودي اجتماعي است . به فراخور همين ، طبعا فرزند انسان نيز از همان كودكي توانايي برقراري و قابليتهاي يك زندگي اجتماعي را دارد . در اين ميان نقش پدر و مادر ، بسيار حياتي است و كودك روابط اجتماعي خود را از پدر و مادر مي آموزد . اگر مي خواهيم كودكي اجتماعي پرورش دهيم از همان ابتدا بايد به نياز هاي او پاسخ بدهيم و براي اين منظور طبعا بايد نيازهاي اجتماعي او را بشناسيم .

كودك در روند اجتماعي شدن معمولا والدين و بخصوص مادر خود را الگو قرار مي دهد و رفتار او بر پايه تقليد از ديگران پايه ريزي مي كنند . بنابراين شناخت نياز هاي كودك و تصحيح الگوهاي رفتاري نقش مهمي را در شخصيت اجتماعي كودك خواهد داشت .

مراحل رشد :

  • وقتي كودك شما دوران نوزادي را طي مي كند ، هنگامي كه شما صحبت مي كنيد ، دوست دارد به شما نگاه كند . اين تماس چشمي مادر و كودك بسيا رمهم است . شما مي توانيد تماس چشمي و پوستي خود را با كودكتان افزايش دهيد و به تمام واكنش هاي او و حركات لب و سر او پاسخ دهيد و به اين ترتيب يك گفتگوي دو طرفه ترتيب دهيد 
  • در حدود 12 هفتگي كودك سرش را به طرف صداي مادر مي چرخاند و به مادر لبخند مي زند . خوشحالي خود را با حركات دست و پا نشان مي دهد . براي تقويت رفتار هاي اجتماعي در اين سن بيشتر تماس چشمي برقرار كنيد و با محبت او را در آغوش بگيريد و با او صحبت كنيد .
  • در16 هفتگي كودك علاوه بر مادر به اطرافيان هم توجه نشان مي دهد و در جواب صحبتهاي آنها مي خندد و به آنها هم نگاه مي كند . اعضاي خانواده اش را مي شناسد و تنهايي را دوست ندارد . براي تقويت رفتار در او به حركات او ، پاسخ اغراق شده بدهيد و هر كاري كه مي كند ، با او آنرا تكرار كنيد . وقت بيشتري را براي بازي با او بگذاريد . برايش آواز بخوانيد و او را تشويق به درآوردن اصوات بكنيد .
  • در 20 هفتگي كودك از غريبه ها رو بر مي گرداند . فرق صداي دوستانه و صداي خشمگين را مي فهمد و واكنش نشان ميدهد . در اين سن شما مي توانيد صداهاي كودكتان را تقليد كنيد و توجه او را به صداهاي اطراف جلب كنيد .
  • در 24 هفتگي با نوازش كردن ،چنگ زدن و سيلي زدن واكنش نشان مي دهد . همچنين احساس تعلق خود را با چسبيدن به مادر و چنگ زدن به او نشان مي دهد . سعي كنيد حركات بدني جديد به او ياد بد هيد . وقتي به سوي او مي دويد دستهاي خود را باز كنيد ، او تقليد خواهد كرد . حركات پر احساس و اغراق آميز نشان دهيد . به معرفي كردن غريبه ها ادامه دهيد و به كودك خود براي كنار آمدن به آنها وقت كافي بدهيد .
  • تا 36 هفتگي كودك ، شروع به شناخت كودكان اطراف خود مي كند . دست خود را به طرف او دراز مي كند و او را لمس مي كند . در بازيهاي ساده اي مثل دس دسي و كلاغ پر شركت مي كند . براي جلب توجه صداهاي حلقي در مي آورد و توليد حباب مي كند و جيغ مي كشد . در پاسخ صداهاي او را تقليد كنيد . استقلال او را از طريق كمك به تغذيه مستقل تقويت كنيد . از هر فرصتي براي لمس كودك خو د استفاده كنيد و اجازه دهيد او هم شما را لمس كند .
  • در خلال هفته هاي 37 تا 18 ماهگي كودك كم كم خود را مي شناسد . نامش را مي داند . معني كلمه نه را مي فهمد . احساس مالكيت مي كند و از اسباب بازي هايش دل نمي كند .با مادر شوخي مي كند و مي خندد . گفتگوها را تعقيب مي كند و مي تواند يك يا دو كلمه به زبان بياورد . كم كم ياد مي گيرد كه در كارهاي روزمره مثل پوشيدن لباسهايش كمك كند . به اسباب بازيها و عروسكهايش محبت نشان دهد . در كنار يك كودك ديگر بازي مي كند .( البته نه با او بلكه فقط كنار او )در اين دوره شما ، با خنديدن و بازي كردن با او رفتارش را تشويق كنيد . مي توانيد كم كم آموزش تشكر كردن را آغاز كنيد . اجازه بدهيد بعضي از لباسهايش را خودش بپوشد ، مثلا خودش كلاهش را سرش بگذارد . بعضي از كارهاي ساده را به او واگذار كنيد تا همكاري را بياموزد . هر وقت توانستيد او را با ديگر كودكان آشنا كنيد و رفتار محبت آميز را در او تقويت كنيد .
  • از 18 ماهگي تا 3 سالگي كودك كمي خود رأي مي شود و براي جلب توجه دست به كارهاي ممنوعه مي زند و احساس رقابت در او ايجاد مي شود و گاهي مي خواهد خواست خود را به ديگران تحميل كند بعدا كه بزرگتر شد برخوردها دوستانه مي شود و احتمالا خودخواهي كنار گذاشته مي شود و همدردي و سخاوتمندي را ياد مي گيرد . سعي كنيد تا جايي كه امكان دارد او را با كودكان ديگر درگير كنيد و كمك كنيد تا با آنها بازي كند . از او پشتيباني كنيد و از شكستهايش چشم بپوشيد و عزت نفس او را افزايش دهيد . رفتار مؤدبانه و احترام به مالكيت ديگران را به او بياموزيد . كارهاي روزمره خودش را به خودش واگذار كنيد و مشاركت را به وي بياموزيد .
 

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 زمان ارائه تقويت كننده - اصل شكل دادن - اصل قرينه دادن - اصل اشباع و خاموشي

 

پاداش به رفتار خوب

اصل تقويت مثبت : براي اينكه رفتاري در كودك تقويت شود يا دوام يابد ، ترتيبي بدهيد كه پس از اينكه كودك هر بار رفتار مورد نظر را انجام داد ، پاداش به او داده شود . به بيان ديگر هر رفتار مطلوب كودك نتيجه خوشايندي برايش به دنبال داشته باشد .

مسئله اساسي براي پدران و مادران اين است كه برنامه هايي ترتيب دهند تا يادگيري مطالب تازه نتيجه اي خوشايند يا فايده اي مستقيم براي كودك داشته باشد . بايد توجه داشت كه كاربرد اصل تقويت مثبت تنها در مورد آموزش نيست بلكه بسياري از مشكلات رفتاري كودكان را نيز مي توان با استفاده از اين اصل برطرف كرد .نمونه هايي از تقويت كننده هاي گوناگون براي كودكان :

تقويت كننده هاي مادي : انواع شيريني و خوراكي هاي مورد علاقه آنها و پول ، پاداش بصورت جايزه هاي گوناگون

تقويت كننده هاي غير مادي غير كلامي : سر تكان دادن به نشانه تأييد ، لبخند زدن ، دست زدن روي شانه و حالتي كه نشانه تأييد باشد .

نكته هاي مهم درباره تقويت كننده ها : 

قويت كننده ها براي همه يكسان نيستند . چيزهايي كه رفتارفردي را تقويت مي كند ممكن است براي ديگران تقويت كننده نباشد.دانش آموزي كه هميشه نمره درسهاي او پايين است ، ممكن است با گرفتن نمره 15 تقويت شود ولي دانش آموزي كه هميشه نمره هاي بالا گرفته است نمره 15 برايش نوعي تنبيه است . رويداد يا چيزي براي دانش آموز تقويت كننده است كه نشان دهنده پيشرفت او در درسش باشد . براي اينكه بدانيم عمل ما تقويت كننده رفتاري است يا نه ، لازم است بدانيم كه فرد مورد نظر براي تقويت پيش از اين در چه موقعيتي قرار داشته است .