مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی دکتر شيخ

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

چند راهكار عملي در تربیت فرزند نحوه رفتار با كودك - کودک و خانواده - مراحل رشد اجتماعي - عقب ماندگي درسي - چپ دستي كودكان - چند آزمون

 
 

بيماري ترس از مدرسه 

هنگامي كه فصل مدرسه نزديك مي شود ، بسياري از كودكان خردسال براي بار اول در عمرشان راهي مدرسه مي شوند . مدرسه است و محيطي نامأنوس ، زندگي الزامي با افرادي جديد و محيطي با قوانين و قواعد انضباطي تازه. كودك در مي يابد كه دوران بازي بصورت آزاد گذشت .

خواستها را بايد محدود كرد و ديگر لوسي و ننري او را نمي خرند و در برخي موارد ممكن است در برابر او موضع بگيرند.اين مجموعه سبب خواهد شد كه ترسي مبهم و پيچيده سراسر وجود او را فرا گيرد و اضطراب براو غالب گردد . اين باختن ها خود سبب نوعي بيماري بي ريشه خواهد شد كه از آن به عنوان فوبياي مدرسه يا د مي كنيم .

معرفي حالت فوبياي مدرسه :

فوبياي مدرسه ترس شديدي است كه ريشه در جان آدمي دارد و او را ناخودآگاه تحت سلطه و سيطره خود قرار مي دهد و مايه اصلي آن هراس از مدرسه است . علت جسماني و فيزيولوژيكي ندارد و فقط ناشي از بهم خوردگي وضع درون است .اينان به محض جدايي از والدين و ورود به مدرسه ناراحت شده و گريه و زاري سر مي دهند . در روز اول مدرسه و گاهي هم اوايل هفته و زماني هم در ايام امتحان و يا در رو زهاي باز خواست و تكليف دچار بيماري مي شوند كه در بعضي موارد نياز دارند تا به پزشك مراجعه كنند.

جلوه ها و علايم :

شما فرزندتان را مي بينيد كه هنگام صبح ، در موقع رفتن به مدرسه دلش درد مي گيرد ، قي و استفراغ مي كند ، شب امتحان بيمار مي شود ، در جلسه امتحان غش مي كند .

هنگامي كه او را به خانه برمي گردانيد پس از اندك مدتي حالش خوب مي شود . اين نشانه اي از همان فوبياي مدرسه است .اين بيماري به صورت هاي مختلف خود را نشان مي دهد از جمله به صورت : اختلال در هضم غذا ، بي اشتهايي ، دردهاي شكمي ، مشكلات خواب ، تب ، سردرد ، گوش درد و گاهي هم بيماري هاي بدني و... است . در مواردي هم به صورت فرار از مدرسه ، غيبت از مدرسه ، اختلال در روابط ، تعارض با والدين خود را نشان مي دهد .

حالات و رفتار :

ترس از مدرسه سبب مي شود كه بچه ها در مواردي از تمارض سر در مي آورند و تن به اعمال و اقداماتي دهند كه براي والدين موجب وحشت است تا به اين نتيجه برسند كه او را نبايد به مدرسه فرستاد ، بگذارند امروز را در خانه بماند . اين حالت مخصوص مدرسه است زيرا ديده شده برخي از اين كودكان وقتي به خانه بستگان مي روند با اينكه از مادر و پدر جدا هستند ترس و وحشتي ندارند .

تيپ افراد :

ممكن است اين كودكان از خانواده هاي كثير الاولاد باشند و برادر و خواهر بسياري داشته باشند .

در محيط زندگي آنها تبعيض است و برخي را به برخي ديگر به دلايلي برتر مي شمرند.

سطح فرهنگي خانواده پايين است و پدر و مادر نقش سازندگي چنداني درباره فرزندان ندارند .

در خانواده فقر و نابساماني است و برخي كودكان غايب از بهره خود و محروم مي مانند .

وابستگي به مادر در برخي موارد شديد است و دائما همچون دنباله اي به پاي مادر آويزان بوده اند.

ممكن است اين كودكان افرادي ترسو و خجالتي باشند .

اغلب آنها تصور نادرستي از قدرت و لياقت خود دارند و خود را فروتر و گاهي زيادتر از آنچه كه هستند مي دانند.

احساس و تصور آنها :

اغلب آنان گمان دارند كه در رابطه با حل مسايل مدرسه فرو مي مانند و نمي توانند پيروز باشند ، بنابراين بهتر است در خانه بمانند و البته برخي از آنان تصور موفقيت را به ميزان غلو درباره خود دارند ولي در عمل فرو مي مانند و گمان دارند اگر تن به بيماري دهند غرورشان بيشتر محفوظ خواهد بود.گاهي اين احساس كه او در مدرسه بر عكس خانه فردي دلسوز ندارد او را از مدرسه فراري داده و به بيماري و بستر مي كشاند .

تيپ والدين :

بد نيست بدانيم اينگونه از كودكان از نظر والدين با چه تيپهايي مواجهند .

در مادران اين افراد دلشوره و اضطراب وجود داشته است .

در بين برخي از مادران افسردگي و ترس امري شايع است ( حدود 22% ) .

برخي از اين مادران دچار بيماري عاطفي مي باشند .

برخي از والدين آنها كساني بوده اند كه سعي داشته اند فرزندشان هرگز از خانه خارج نشود .

پدران اين اطفال اغلب افرادي غير فعال و آرام بوده اند .

سنين و عوارض همراه :

ترس از مدرسه در سنين كلاسهاي اول تا سوم شديد است ولي در سنين 11 و 12 هم شيوع دارد . با بالا رفتن سن كودك اين ترس كاهش مي يابد تا جاييكه فرد كاملا عادي مي شود .عوارض آن در افراد عصبي زيادتر مي شود آنان براي جلب توجه و عاطفه آمادگي بيشتري دارند .نگراني و اضطراب ، ميل به دروغ بافتن و كلك سوار كردن ، مظلوم نمايي ها ، عادت به فريبكاري از مسايلي است كه در اين افراد تدريجا شكل گرفته و اخلاق او را فاسد خواهد كرد .

اقدام به درمان در خانه :

پذيرش و محبت به كودك و نشان دادن اين امر كه تو مورد علاقه و احترام خانواده اي، ما تو را دوست داريم و به همين نظر مي خواهيم به مدرسه بروي ، آقا شوي ، خانم باشي و...

همدردي با او كه آري ، ما هم كه چون تو روزي كودك بوده ايم گاهي دچار چنين وضع و حالتي مي شديم ولي خيلي زود خوب مي شديم . اما اين همدردي را نبايد زياد ادامه داد .

خواستن از او كه مسأله و مطلب خود را بدون هيچگونه خجالتي بيان نمايد و درد دل كند كه چه امري او را در مدرسه رنج مي دهد و رفع آن .

دادن جرأت كه او هم مي تواند بر مشكل غلبه كند و ايجاد اطمينان در او .

القا به كودك كه مدرسه ترس ندارد ، امتحان هم نيست تو تلاش خود را بكن اگر نمره كم آوردي ما نارحت نمي شويم .

ذكر داستانهايي سازنده از زندگي خود و ديگران در دوران كودكي و نشان دادن اين مسأله كه نگراني از مدرسه بي معني است .

القا به كودك به اين صورت كه : تو حالت از چند روز پيش بهتر شده است و فردا هنوز بهتر خواهد شد .

حل مشكلات مدرسه اي او و كمك و راهنمايي براي انجام تكاليف تا برنامه بر دوش او سنگيني نكند.

اقدامات درماني در مدرسه :

در مواردي كه لازم مي شود كه مادر به همراه كودك به مدرسه برود ، صبحانه ساده اي به كودك بدهيد و لباس او رابپوشانيد . در بين راه لازم نيست بپرسيد كه حالش چگونه است و يا چرا مدرسه را دوست ندارد .

در راه براي او از مدرسه تعريف كنيد ، از بازي هاي مدرسه ، از دوستاني كه آنجا پيدا خواهد كرد ، از مزاياي درس خواندن و با سواد شدن حرف بزنيد تا شوقي در كودك نسبت به مدرسه پديد آيد .

در مدرسه حاضر شويد ، با معلم فرزندتان عادي و صميمانه صحبت كنيد . در حضور او از بچه تعريف كنيد و متذكر شويد كه او هم مي خواهد درس بخواند و چيزهاي خوب ياد بگيرد و به اشاره تفهيم كنيد كه نياز به دلسوزي و محبت و حمايت شما ندارد .

رابطه بيند خانه و مدرسه را بيشتر كنيد ، حتي در صورت امكان گاهي معلم او را به خانه دعوت كنيد كه مهمان شما باشد .

اقدامات درماني مدرسه و معلم :

مدرسه و معلم بايد اقداماتي را در قبال همه كودكان و از جمله اين گونه اطفال داشته باشند . معلم كلاس اول نسبت به ديگر معلمان ورزيده تر ، خوش اخلاق تر ، شاداب تر و با نشاط تر و زود جوش بايد باشد . زيرا برخورد روز ها و ماههاي اول زندگي تحصيلي سرنوشت ساز است .

پذيرش كودك و استقبال از او و احترام به او و تقويت حضور او به گونه اي كه طفل حساب كند در مدرسه براي او جايي باز كرده اند .

اعلام محبت به كودك و نشان دادن نرمش و ملايمت خود به او ، انس و سازگاري بيشتر مدرسه ، او را در معرض حمايت قرار دهد و محيط را براي او گرم كند .

سهل و آسان جلوه دادن ضوابط و مقررات مدرسه و سعي به اينكه شرايط آن با شرايط خانه نزديك و همسان گردد .

راهنمايي براي حل مسايل و تكاليف آنها و تحسين و تمجيد او به هنگام انجام وظيفه.

وا داشتن او به تماشاي بازي ديگران بدون اينكه فعلا خود حق بازي داشته باشد .

گوش دادن به حرفهاي او و توضيح خواستن از مسائل و مشكلات او .

سهل گيري به او مخصوصا در سال اول و مته برخشخاش نگذاشتن .

اقدامات درماني در صورت ترك مدرسه :

او را در بستر بخوابانيد و بگوييد كه مريض است و بايد در بستر بماند و نبايد از آن بيرون آيد . اگر گفت خوب شدم . از بستر بيرون آمد پيشنهاد مدرسه را به او بدهيد اگر چه وقت مدرسه دير شده باشد .

در آن روز به او غذاي ساده بدهيد . به اين بهانه كه او مريض است و نبايد هر غذايي را بخورد و غذاي خودتان براي او خوب نيست . مخصوصا اگر طفل به بعضي از غذاها بي علاقه است بايد به او همان غذا را داد تا دريابد در محيط خانه چيزي نصيب او نمي شود .

ضروري است در آن روزي كه او به مدرسه نرفته در بستر بماند و تنها باشد . شما به بهانه اي از خانه بيرون برويد و برادران و خواهران را به حساب اينكه او بيمار است از وي جدا كنيد تا به بازي با آنان مشغول نگردد .

مدرسه را نيز در جريان بگذاريد تا آنها هم بدانند درچه شرايطي است و براي روزهاي بعد چه بايد كرد . و خود بچه هم بداند كه مدرسه در جريان قرار گفته است تا شور و اضطراب او را فرا نگيرد .

در كل با شيوه اي كه اتخاذ مي كنيد بايد كودك را به اين محاسبه واداريد كه ماندن در خانه به نفع او نيست اگر به مدرسه مي رفت لااقل بازي مي كرد و جنبشي داشت ، با ديگران گفت و شنود مي كرد و آزادتر بود و....

اقدامات درماني جانبي :

در مواردي مي توانيد از داروهاي تلخ استفاده كنيد .

گاهي مي توانيد او را مورد سرزنش قراردهيد كه بيماري او باعث عقب ماندن از درس شده است.

گاهي كه امر بيماري او مكرر شد او را مورد بي اعتنايي قرار دهيد و بر خوردتان با او سرد باشد تا او ترك عادت كند.

موجباتي پديد آوريد كه در يابد چاره اي نيست جز اينكه به مدرسه برود .

گاهي مي توان گفت تو هنوز آن آمادگي را پيدا نكردي كه به مدرسه بروي با اينكه بزرگ شده اي.

برخوردها جدي باشد و به اين صورت اعلام كنيد : فردا صبح كارهايت را مي كني و به مدرسه مي روي ! در فرستادن او به مدرسه در مواردي كه لازم است شك نكنيد . البته در صورت پذيرش او را پاداش دهيد و تقويت كنيد .

پرهيزها :

از بي توجهي و عدم درمان او بپرهيزيد كه امكان اصلاح اندك خواهد شد.

هرگز در حضور كودك از سختي ها ، نابساماني ها و اختلالاتي كه در كار مدرسه است بحث نكنيد.

از تنبيه و سختگيري و فشار سخن به ميان نياوريد .

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

چند راهكار عملي در تربیت فرزند- نحوه رفتار با كودك - کودک و خانواده - مراحل رشد اجتماعي بيماري ترس از مدرسه - چپ دستي كودكان - چند آزمون

 
      

عقب ماندگي درسي 

تربيت فرزند با همه سادگي و طبيعي بودن از كارهاي نسبتا دشوار از مسئوليت هاي سخت سنگين است . تا روزي كه طفل خردسال و در آغوش مادر است نگهداري او براي والدين و مخصوصا مادر يك دشواري است .

روزي كه به راه مي افتد و زمانيكه به مدرسه و كلاس وارد مي شود بدبختي و مصيبت دو چندان است . همه آنهايي كه به مدرسه مي روند به يك ميزان توفيق و پيشرفت ندارند و همه به يك درجه رشد نمي كنند براي برخي از كودكان مسأله تنبلي مطرح است و براي عده اي عقب ماندگي درسي . بنابراين پدران و مادران بايد بگونه اي اين مشكل را حل و رفع كنند .

انواع عقب ماندگي :

  1. عقب ماندگي ذهني : اينان افرادي هستند كه درجه هوششان از حد متعارف و نرمال پايين تر است و پيشرفت تحصيلي ندارند . هوش عقلي آنها زير 80-75 مي باشد . اين گروه بايد در مدارس خاص خود به درس و كار بپردازند . باهوش ترين افراد اين گروه مثلا با هر دو سالي يك كلاس دوره مدرسه را طي مي كنند و حداكثر تا راهنمايي امكان ادامه تحصيل دارند .
  2. عقب ماندگي درسي : اين مورد صرفا ناشي از تن پروري يا بيكارگي است . و اميد اصلاح براي اين عده افراد وجود دارد . بايد ريشه ها را دريافت و ازميان برد. اين نوع عقب ماندگي از لحاظ علت به دو دسته تقسيم مي شود .
  • ناشي از تنبلي : كه اين كودكان از روي تنبلي درس نمي خوانند و تلاش و فعاليتي نمي كنند.
  • ناشي از علل ديگر : مثل وجود نارسايي هاي عضوي چون ضعف در بينايي ، در شنوايي و...

تيپ افراد :

برخي دچار نارسايي هاي جسمي و عقب ماندگي در رشد مي باشند .

گروهي دچار ضعف ذهني ، و اشكال در حافظه و دقت هستند.

بعضي دچار نابهنجاري هاي شديد رفتاري هستند .

عده اي از آنان كساني هستند كه در دوران خردسالي ديرتر به راه افتاده اند ، ديرتر به سخنگويي و تكلم افتاده اند و دير تر ا ز ديگر نوزادان لبخند زده اند .

عده اي رشد فكري و عاطفي ندارند و قدرت تخيلشان ضعيف است .

بالاخره در بين آنها افراد باهوش و حتي تيز هوش نيز ديده مي شوند .

ريشه ها و علل :

علل زيستي – جسماني : در اين زمينه از انگيزه هاي زير مي توان نام برد:

  • تأخير در رشد كه خود سبب عدم توانايي در كار و حركت مي شود . مثلا انگشتان او هنوز آمادگي ندارند كه قلم را در دست نگهدارند و اين خود عامل عقب ماندگي مي شود .
  • كندي واكنش جسماني : به گونه اي كه امكان تحرك و جابجايي و يا سرعت انتقال فرد دچار صدمه و مخاطره شود و كودك آن جهش و حركت لازم را براي انجام كارهاي درسي نداشته باشد .
  • نارسايي هاي عضوي : مثل ضعف در بينايي و شنوايي .
  • خستگي هاي مزمن : ناشي از بيماري هاي سخت و شديد و كار و تلاش مستمر خود از عوامل ديگر عقب ماندگي است . البته عدم تعادل در تغذيه و كار هم در اين مورد مؤثر است بدين معني كه ميزان غذا با ميزان كار بدن تناسب ندارد .
  • اختلالات جسمي – زيستي : ناشي از طرز كار و ترشح نامتعادل غده هايي چون تيروئيد و هيپوفيز در اين زمينه مؤثرند و نمي گذارند كه فرد وضعي عادي در كار و تلاش داشته باشد . يا اختلال در خواب و استراحت كه حال درس خواندن را از او مي گيرد و نيز اختلال در وضع بلوغ به ويژه بلوغ زود رس .
  • خونريزي هاي زياد : به ويژه خونريزي هاي داخل جمجمه ، كبود شدن بدن ، تشنج در اين زمينه و يا تكانهاي شديد سر و مغز خود عاملي براي عقب ماندگي درسي است ، نه به صورت مستقيم بدين معني كه توان كار و حركت كافي و حتي فعاليت هاي مناسب مغزي را ار آدمي سلب مي كند . آسيب هاي مغزي مسأله آفرينند .
  • ضعف مزاج و اعصاب : سستي در كار و رفتار با خستگي هاي مفرط و يا جنبه هاي فيزيولوژيك مثل بلوغ زودرس آميخته و با آن همراه است . ضعف اعصاب هم سبب بي حوصلگي ، خشم و زود رنجي و رها كردن هدف است .
  • عوامل ديگر : نقص در بهداشت عمومي ، وجود نقايصي در بدن ، تشنج اعضاء، وجود بيماري هايي چون صرع ، ضعف استعداد حسي ، عدم درك اشكال ، كمي سن و عجله والدين براي فرستادن كودك به مدرسه و... .

علل ذهني : بعضي كودكان هوششان كم است و يا حافظه و دقت كافي براي رشد ندارند كه دلايل آن ذكر شده است :

  • ضعف هوشي : برخي كودكان ذاتا كند ذهن به دنيا مي آيند كه امري وراثتي است و گاهي مربوط به شرايط محيط رحمي مي باشد .
  • افت هوشي : گاهي كودكي در حين تولد وضع عادي دارد ولي بعدها به علل شرايطي از جمله بيماري هاي شديد مخصوصا در سه سال اول زندگي مثل يرقان دچار افت هوشي مي شوند و در عقب ماندگيشان تأثير مي گذارد .
  • كمي استعداد : همه كودكان در همه دروس استعداد واحدي ندارند برخي در رياضي وبرخي در ادبيات و بعضي هم در رشته هنر استعداد دارند كه اين اگر ريشه ارثي و فطري و از جهت ديگر مربوط به محرك ها است .
  • ضعف ذهني : برخي كودكان استعداد لازم را در زمنيه اي دارند ولي به علت ضعف ذهن و يا ناتواني در پاره اي از استعداد هاي ذهني چون حافظه و دقت و... نتوانند همگام با ديگران به پيش روند .
  • نارسايي در مشاعر : برخي از كودكان و حتي بزرگتران دچار نوعي گيجي ، منگي و تيرگي شعور هستند و مسايل را ديرتر از ديگران مي فهمند . اين حالت به خاطر وجود عللي از جمله : بيماري هاي عفوني حاد دردوران مخصوصا خردسالي ، صرع به همه اشكالش ، ضربه وارده بر جمجمه و... .

ديگر عوامل :

  • عادت به سطحي خواني و عدم رعايت دقت در دروس .
  • راكد ماندن روح كنجكاوي و استعداد در فرد به علت تحقيرها ، سرزنش ها و... .
  • خستگي هاي ذهني مداوم ناشي از حفظ بسيار مطالب و مطالعات فوق العاده .

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

چند راهكار عملي در تربیت فرزند نحوه رفتار با كودك - کودک و خانواده - بيماري ترس از مدرسه - عقب ماندگي درسي - چپ دستي كودكان - چند آزمون

 

مراحل رشد اجتماعي 

انسان موجودي اجتماعي است . به فراخور همين ، طبعا فرزند انسان نيز از همان كودكي توانايي برقراري و قابليتهاي يك زندگي اجتماعي را دارد . در اين ميان نقش پدر و مادر ، بسيار حياتي است و كودك روابط اجتماعي خود را از پدر و مادر مي آموزد . اگر مي خواهيم كودكي اجتماعي پرورش دهيم از همان ابتدا بايد به نياز هاي او پاسخ بدهيم و براي اين منظور طبعا بايد نيازهاي اجتماعي او را بشناسيم .

كودك در روند اجتماعي شدن معمولا والدين و بخصوص مادر خود را الگو قرار مي دهد و رفتار او بر پايه تقليد از ديگران پايه ريزي مي كنند . بنابراين شناخت نياز هاي كودك و تصحيح الگوهاي رفتاري نقش مهمي را در شخصيت اجتماعي كودك خواهد داشت .

مراحل رشد :

  • وقتي كودك شما دوران نوزادي را طي مي كند ، هنگامي كه شما صحبت مي كنيد ، دوست دارد به شما نگاه كند . اين تماس چشمي مادر و كودك بسيا رمهم است . شما مي توانيد تماس چشمي و پوستي خود را با كودكتان افزايش دهيد و به تمام واكنش هاي او و حركات لب و سر او پاسخ دهيد و به اين ترتيب يك گفتگوي دو طرفه ترتيب دهيد 
  • در حدود 12 هفتگي كودك سرش را به طرف صداي مادر مي چرخاند و به مادر لبخند مي زند . خوشحالي خود را با حركات دست و پا نشان مي دهد . براي تقويت رفتار هاي اجتماعي در اين سن بيشتر تماس چشمي برقرار كنيد و با محبت او را در آغوش بگيريد و با او صحبت كنيد .
  • در16 هفتگي كودك علاوه بر مادر به اطرافيان هم توجه نشان مي دهد و در جواب صحبتهاي آنها مي خندد و به آنها هم نگاه مي كند . اعضاي خانواده اش را مي شناسد و تنهايي را دوست ندارد . براي تقويت رفتار در او به حركات او ، پاسخ اغراق شده بدهيد و هر كاري كه مي كند ، با او آنرا تكرار كنيد . وقت بيشتري را براي بازي با او بگذاريد . برايش آواز بخوانيد و او را تشويق به درآوردن اصوات بكنيد .
  • در 20 هفتگي كودك از غريبه ها رو بر مي گرداند . فرق صداي دوستانه و صداي خشمگين را مي فهمد و واكنش نشان ميدهد . در اين سن شما مي توانيد صداهاي كودكتان را تقليد كنيد و توجه او را به صداهاي اطراف جلب كنيد .
  • در 24 هفتگي با نوازش كردن ،چنگ زدن و سيلي زدن واكنش نشان مي دهد . همچنين احساس تعلق خود را با چسبيدن به مادر و چنگ زدن به او نشان مي دهد . سعي كنيد حركات بدني جديد به او ياد بد هيد . وقتي به سوي او مي دويد دستهاي خود را باز كنيد ، او تقليد خواهد كرد . حركات پر احساس و اغراق آميز نشان دهيد . به معرفي كردن غريبه ها ادامه دهيد و به كودك خود براي كنار آمدن به آنها وقت كافي بدهيد .
  • تا 36 هفتگي كودك ، شروع به شناخت كودكان اطراف خود مي كند . دست خود را به طرف او دراز مي كند و او را لمس مي كند . در بازيهاي ساده اي مثل دس دسي و كلاغ پر شركت مي كند . براي جلب توجه صداهاي حلقي در مي آورد و توليد حباب مي كند و جيغ مي كشد . در پاسخ صداهاي او را تقليد كنيد . استقلال او را از طريق كمك به تغذيه مستقل تقويت كنيد . از هر فرصتي براي لمس كودك خو د استفاده كنيد و اجازه دهيد او هم شما را لمس كند .
  • در خلال هفته هاي 37 تا 18 ماهگي كودك كم كم خود را مي شناسد . نامش را مي داند . معني كلمه نه را مي فهمد . احساس مالكيت مي كند و از اسباب بازي هايش دل نمي كند .با مادر شوخي مي كند و مي خندد . گفتگوها را تعقيب مي كند و مي تواند يك يا دو كلمه به زبان بياورد . كم كم ياد مي گيرد كه در كارهاي روزمره مثل پوشيدن لباسهايش كمك كند . به اسباب بازيها و عروسكهايش محبت نشان دهد . در كنار يك كودك ديگر بازي مي كند .( البته نه با او بلكه فقط كنار او )در اين دوره شما ، با خنديدن و بازي كردن با او رفتارش را تشويق كنيد . مي توانيد كم كم آموزش تشكر كردن را آغاز كنيد . اجازه بدهيد بعضي از لباسهايش را خودش بپوشد ، مثلا خودش كلاهش را سرش بگذارد . بعضي از كارهاي ساده را به او واگذار كنيد تا همكاري را بياموزد . هر وقت توانستيد او را با ديگر كودكان آشنا كنيد و رفتار محبت آميز را در او تقويت كنيد .
  • از 18 ماهگي تا 3 سالگي كودك كمي خود رأي مي شود و براي جلب توجه دست به كارهاي ممنوعه مي زند و احساس رقابت در او ايجاد مي شود و گاهي مي خواهد خواست خود را به ديگران تحميل كند بعدا كه بزرگتر شد برخوردها دوستانه مي شود و احتمالا خودخواهي كنار گذاشته مي شود و همدردي و سخاوتمندي را ياد مي گيرد . سعي كنيد تا جايي كه امكان دارد او را با كودكان ديگر درگير كنيد و كمك كنيد تا با آنها بازي كند . از او پشتيباني كنيد و از شكستهايش چشم بپوشيد و عزت نفس او را افزايش دهيد . رفتار مؤدبانه و احترام به مالكيت ديگران را به او بياموزيد . كارهاي روزمره خودش را به خودش واگذار كنيد و مشاركت را به وي بياموزيد .
 

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 زمان ارائه تقويت كننده - اصل شكل دادن - اصل قرينه دادن - اصل اشباع و خاموشي

 

پاداش به رفتار خوب

اصل تقويت مثبت : براي اينكه رفتاري در كودك تقويت شود يا دوام يابد ، ترتيبي بدهيد كه پس از اينكه كودك هر بار رفتار مورد نظر را انجام داد ، پاداش به او داده شود . به بيان ديگر هر رفتار مطلوب كودك نتيجه خوشايندي برايش به دنبال داشته باشد .

مسئله اساسي براي پدران و مادران اين است كه برنامه هايي ترتيب دهند تا يادگيري مطالب تازه نتيجه اي خوشايند يا فايده اي مستقيم براي كودك داشته باشد . بايد توجه داشت كه كاربرد اصل تقويت مثبت تنها در مورد آموزش نيست بلكه بسياري از مشكلات رفتاري كودكان را نيز مي توان با استفاده از اين اصل برطرف كرد .نمونه هايي از تقويت كننده هاي گوناگون براي كودكان :

تقويت كننده هاي مادي : انواع شيريني و خوراكي هاي مورد علاقه آنها و پول ، پاداش بصورت جايزه هاي گوناگون

تقويت كننده هاي غير مادي غير كلامي : سر تكان دادن به نشانه تأييد ، لبخند زدن ، دست زدن روي شانه و حالتي كه نشانه تأييد باشد .

نكته هاي مهم درباره تقويت كننده ها : 

قويت كننده ها براي همه يكسان نيستند . چيزهايي كه رفتارفردي را تقويت مي كند ممكن است براي ديگران تقويت كننده نباشد.دانش آموزي كه هميشه نمره درسهاي او پايين است ، ممكن است با گرفتن نمره 15 تقويت شود ولي دانش آموزي كه هميشه نمره هاي بالا گرفته است نمره 15 برايش نوعي تنبيه است . رويداد يا چيزي براي دانش آموز تقويت كننده است كه نشان دهنده پيشرفت او در درسش باشد . براي اينكه بدانيم عمل ما تقويت كننده رفتاري است يا نه ، لازم است بدانيم كه فرد مورد نظر براي تقويت پيش از اين در چه موقعيتي قرار داشته است .

 

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

پاداش به رفتار خوب اصل شكل دادن - اصل قرينه دادن - اصل اشباع و خاموشي

زمان ارايه تقويت كننده 

فاصله ميان رفتار مطلوب كودك و عرضه كردن تقويت كننده به او چه مدت بايد باشد ؟ پاسخ اين است كه پس از بروز رفتار مطلوب ، هر چه تقويت كننده را زودتر عرضه كنيم احتمال تقويت شدن آن رفتار بيشتر خواهد بود .

گاهي ممكن است تقويت كننده ها را زودتر يعني پيش از آنكه كودكي رفتار مطلوب را نشان داده باشد عرضه كنند كه زيان اين عرضه نا بهنگام بسيار بيشتر است .

براي مثال : كودكي براي برگشتن از خانه مادربزرگ خود جيغ و داد و فرياد مي كند . مادر به او وعده مي دهد كه اگر به خانه بيايد و گريه نكند برايش اسباب بازي بخرد . كودك فورا ساكت مي شود و با مادرش مي رود و مادر هم اسباب بازي مي خرد ، اما از اين به بعد هر روز كارش را تكرار كرده و گريه مي كند تا چيزي از والدين خود دريافت كند .

تقويت كننده هايي كه با تأخير عرضه مي شوند :

هنگامي كه تقويت كننده با تأخير عرضه مي شود ، رفتار خوب گذشته كودك را ياد او بياوريد و بگوييد كه پاداش براي چه كار بوده است . گاهي مادر ، پدر يا معلم تا مدتي نمي توانند از پيشرفت يك رفتار با خبر شوند و ناچارند تقويت كردن كودك را تا هنگام مشاهده نشانه هاي پيشرفت آن رفتار به تأخير بياندازند . در اين صورت لازم است به كودك گفته شود كه تقويت مربوط به كدام رفتار است .

براي مثال كودكي كه در نبود پدر و مادر زود به رختخواب رفته و خوابيده است . بعد ازآمدن پدر و مادر در روز بعد آنها كودك را مورد تشويق قرار داده و كار او را با ارزش مي كنند و به اين ترتيب كودك به اين كار خود ادامه مي دهد . وقتي كه رفتار مطلوب نباشد ، بايد جزئيات آن رفتار و كارهايي را كه كودك انجام داده است به ياد او آورد و بيدرنگ خاطره رفتار مطلوب را كه در ذهن كودك زنده شده است تقويت كرد .

تقويت با تأخير براي آموزش استقامت و شكيبايي :

در زندگي واقعي ، پاداشها هميشه فوري و پس از رفتار مطلوب به دست نمي آيند و ممكن است مدتها طول بكشد اين نوع تقويت با تأخير سبب مي شود كه كسي مدت درازي كارش را خوب انجام دهد و به اين ترتيب ايستادگي و شكيبايي را براي رسيدن به پاداش ياد بگيرد . تقويت فوري وقتي لازم است كه بخواهيم رفتار مطلوب تازه آموختهاي را ثبات بيشتري بدهيم . ولي وقتي كه رفتاري آموخته شد بايد به كودك بفهمانيم كه انتظار گرفتن پاداش را پس از هر رفتار مطلوب نداشته باشد .

دقت در انتخاب تقويت كننده ها :

تقويت كننده ها ، از نطر ميزان تأثير ، با يكديگر متفاوتند . تقويت كننده اي ممكن است در كودكي مؤثر باشد ، ولي در كودكي ديگر تأثير نكند . همچنين تقويت كننده اي كه در يك زمان تأثيري مطلوب نداشته باشد ممكن است در زمان ديگري تأثير نكند .

يكي از راههاي پيدا كردن تقويت كننده مناسب اين است كه ببينيم كودكان بيشتر چه چيزهايي را دوست دارند تا همانها را به عنوان تقويت كننده بكار ببريم .

محبت تقويت كننده اي خطرناك است :

مادر ها و پدرها و گاهي معلمان از دوست داشتن و محبت كردن به عنوان تقويت كننده استفاده مي كنند . به كودك مي گويند:((اگر اين كار را بكني ، ديگر دوستت ندارم . )) ، (( اگر آنرا برايم بياوري ، خيلي دوستت خواهم داشت.)) همچنين رفتارهاي غير كلامي محبت آميز با كودكان دارند . مادران و پدران اغلب بغل كردن و بوسيدن را نيز به عنوان تقويت كننده در مورد كودكان خود بكار مي برند .درباره كاربرد به عنوان تقويت كننده ها بايد هشداري داده شود . زيرا اين گونه تقويت كننده ها ممكن است داراي بعضي عوارض جانبي باشند . كودكان به زودي ياد مي گيرند كه از تقويت كننده هايي كه ما براي آنان بكار برده ايم ، در مورد ديگران و حتي خود ما استفاده كنند .اگر محبت را به عنوان تقويت كننده بكار مي بريم بايد بتوانيم به همان آساني از عرضه كردن آن خودداري كنيم . به عنوان مثال دختر بچه اي كه در خانواده محبت را به عنوان تقويت كننده در مورد او بكار برده اند ممكن است با اظهار محبت مانند بوسه دادن ، ديگران را وادار به قبول خواسته هاي خود كند . بعضي از صاحبنظران هشدار مي دهند كه اين گونه استفاده از محبت براي تقويت ممكن است در بزرگسالي وسيله داد و ستد قرار گيرد .

ارزش تقويت كننده ها ممكن است كم يا زياد شود :

ارزش يك تقويت كننده بايد آن قدر باشد كه كودك را به انجام دادن رفتار مطلوب تشويق كند . گاهي ميزان و ارزش يك تقويت كننده را بايد بر حسب كاري كه بايد انجام شود و نتيجه اي كه بايد داشته باشد تغيير داد . همچنين بايد يادآور شويم بيشتر وقتها يك تقويت كننده به تنهايي تأثير چندان قوي و جالب توجه ندارد و لازم است كه آن را با تقويت كننده هاي ديگر همراه كنيم .

استفاده مداوم از يك تقويت كننده ، از اثر بخش بودن آن مي كاهد :

تقويت كننده ها به ويژه اگر كلامي باشند ، پس از چندين بار استفاده ، تأثير خود را از دست مي دهند . يعني كودك يا نوجوان از آن خسته مي شود . يكي از راههاي پيشگيري از اين وضع اين است كه ستايش و تحسين كلامي را با ذكر دقيق پيشرفت رفتار كودك يا نوجوان همراه كنيم يا اصلاح و بهتر شدن رفتارش را به او يادآوري كنيم تا خود او نيز احساس كند كه در رفتارش تغيير مطلوبي حاصل شده است.گاهي اگر تقويت كننده كلامي را به جاي اينكه به سوي فردي متوجه كنيم كه رفتار مورد نظر را انجام داده است به مقام بالاتر او عرضه كنيم تأثير آن بيشتر و زودتر خواهد بود . چون ستايش و تأييد اجتماعي ، تقويت كنند اي بسيار قوي است . همچنين تقويت كردن بي خبر و ناگهاني بيشتر وقتها براي يادگيري يك رفتار تأثير بيشتري دارد .عمل نكردن به وعده يكي از عواملي است كه اصلاح بسياري از رفتارهاي نامطلوب را به تأخير مي اندازد . در اين زمينه تنبيه نه مؤثر است نه مناسب ، بلكه كودك براي خودداري از انجام نامطلوب بايد تقويت شود .

تأثير تقويت كننده بستگي بسيار به عرضه كننده آن دارد :

شخص تقويت كننده به اندازه خود تقويت كننده مهم است . براي همه ما تشويق افراد خاصي مهمتر از تشويق ديگران است . براي كودكان و نوجوانان نيز چنين است . بطور كلي مي توان گفت كه كودكان و نوجوانان نيز مانند بزرگسالان از كساني كه مورد توجه مردم هستند و از نظر ديگران مهم تلقي مي شوند و همچنين از كساني كه مهربانند و دوستدار بچه ها ، خوششان مي آيد و عرضه تقويت كننده به وسيله اين گونه افراد مي تواند تأثير بيشتري بر رفتار كودكان ببخشد .

تقويت با رشوه دادن متفاوت است :

تعريف رشوه چنين است : چيزي كه به كسي بدهند تا كاري خلاف وظيفه خود انجام دهد يا حق كسي را ضايع كند يا حكمي برخلاف حق و عدالت بدهد . به اين ترتيب مي بينيم كه اگر كوشش ما اين باشد كه كودك را از قضاوت درست منع كنيم و يا انتظار داشته باشيم كه كاري خلاف انجام دهد و در برابر چنين كاري به او پاداش بدهيم ، اين كار ما رشوه دادن محسوب مي شود . اما تقويت كردن براي افزايش احتمال وقوع يك رفتار ( مطلوب يا نامطلوب ) بكار مي رود . كه مي توان هم در راه درست و هم در راه نادرست بكار برد .

از ميان رفتن پاداش يا كم شدن تأثير آن :

بكار بردن مداوم يك تقويت كننده سبب مي شود كه تأثير تقويت كنندگي آن به تدريج كم شود يا از ميان برود . به ويژه در مورد كودكان كه همزمان با رشد عقلي و جسمي ، علايق آنها نيز تغيير مي كند بكار بردن يك تقويت كننده ثابت نمي تواند براي مدت درازي مؤثر باشد .براي اينكه كودكي ، رفتاري را كه آموخته است ادامه دهد ، مي بايست به تدريج دفعات عرضه تقويت را كمتر كرد و تنها گاهگاهي در برابر نشان دادن آن رفتار او را تقويت كرد .