مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی دکتر شيخ

تشنج در خانواده

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

اهميت سالهاي اول زندگي - افراط و تفريط در محبت - سردي در خانواده - كودك در خانواده خشن

 

تشنج در خانواده 

مي دانيم كه اساس تشكيل خانوداه تفاهم و انس است . درگيري و تعارض ، برخوردهاي خشن و توهين آميز ، زمينه را براي تزلزل خانواده فراهم مي كند .

هر رفتاري اعم از محبت و يا بي مهري روي كودك اثر مي گذارد . كودك از همان ابتدا گرمي و سردي بين پدر و مادر را تشخيص مي دهد ،از ناراحتي آنها ناراحت و از شادي آنها شاد مي شود.

وقتي بين پدر و مادر روابط نيكو برقرار است كودك احساس امنيت و حمايت مي كند .

ولي متأسفانه در برخي خانواده ها ، پدر و مادر خانوداه را عرصه تاخت و تاز به يكديگر قرار مي دهند و محيط خانواده را پر تشنج مي كنند . در اين محيط كودك احساس نا امني مي كند و در آينده فردي نا آرام ، مضطرب ، عصباني و... خواهد شد .

گاهي اوقات زندگي در چنين فضايي براي كودكان چنان اثرات نامطلوبي را به جا مي گذارد كه حتي فرزنداني كه ثمره طلاق هستند نيز به آن دچار نمي باشند .

در خانواده اي كه لجاجت و سختگيري ، مشاجرات و اختلاف و گفت و شنود ناشي از اختلاف ، جنگ و ستيز حتي در مسايل جزيي بر هم سايه افكنده ، كودك متأثر و وحشت زده مي شود كه مبادا كار به جدايي بكشد .

اين درگيري ها ، هم برخود پدر و مادر و هم براي كودك زيان بخش است .

كودك همانطور كه گفته شد ، احساس عدم امنيت مي كند، از محيط غم انگيز خانه دچار سرخوردگي و عصبيت مي شود .

  • ممكن است زمينه تبه كاري در چنين كودكاني مهيا شود . يك بررسي نشان مي دهد 65% تبه كاران و بزه كاران در اين خانواده ها هستند .
  • روابط زشت پدر و مادر سبب پيدايش كشمكش و اضطراب بين فرزندان مي شود . آموختن اين ناهنجاري ها توسط كودك از او پدر و مادري مثل والدين خود خواهد ساخت .
  • كودك اعتماد خود را نسبت به والدين از دست مي دهد و در نتيجه چنين والديني ، اثر سازندگي بر كودك نخواهند داشت .
  • براي فرار از اين كشمكشها گاهي فرزند از خانه گريزان شده به دنبال يك پناه امن مي گردد .
  • مي آموزد نفاق و دورويي را گاهي طرف مادر را مي گيرد و گاهي جانب پدر .
  • كودك بد دهني ، ناسزا گويي و بد اخلاقي را از والدين خود مي آموزد .
  • احساس انزجاز و تنفر در فرزند نسبت به زندگي ايجاد مي شود .
  • عدم توان پذيرش عواطف ديگران داشتن نوعي بدبيني و بدگماني عارضه ديگري است كه والدين اين چنيني بايد انتظار آنرا داشته باشد .
  • ايجاد شدن زمينه براي ابتلا به بيماري اسكيزوفرني هم از همين دسته است .

اگر والدين بياموزند و بدانند با ناامن كردن جو خانواده ، چه بلايي بر سر فرزندان خود مي آورند ، حتما دست از رفتار زشت خود برخواهند داشت .

كودكان از مشاهده چنين وضعي شديدا ناخوشنودند خانواده را سرد و مركز رنج و بدبختي مي يا بند ، سردرگمند و نمي دانند طرف چه كسي را بايد بگيرند . حالات و رفتارهاي غير عادي دارند . مخصوصا اگر درگيري پدر و مادر دايمي باشد . اين كودكان اشتها ندارند ، از ديدن چنين اوضاعي در عذابند . نشاط و شادي خود را از دست مي دهند . و گاهي حتي از پدر و مادر خود متنفر مي شود . رفتار نابهنجار پدر و مادر ذهن كودك را چنان پر مي كند كه او به جاي افكار كودكانه مطابق سن خود در صدد است راهي بيابد كه پدر ومادر با هم دعوا نكنند و شايد اين آرزو تا بزرگسالي ادامه يابد و به جايي برسد كه فرزندان آرزو كنند كاش پدر و مادر از هم جدا مي شدند .

توصيه همه روانشناسان به پدران و مادران اين است كه اختلافات خود را بسط ندهند و كودكان خود را درگير مسايل و اختلافات خود نكنند . در اين ميان مادران نقش عمده و مهمي د ارند .چرا كه مادران چراغ خانه را روشن مي كنند . گرمي و شادابي خانه از مادران است . اگر مادر در اين درگيري به خاطر مصالح كودكان كوتاه نيامد آنان به چه كسي پناه ببرند ؟

شما مادر عزيز عواقب كار و داشتن احساس نابساماني در كودك خود را در نظر بگيريد ، ادامه اين وضع تا چه حد بر اعصاب كودكتان اثر خواهد گذاشت ؟ مرد بايد در زندگي با گذشت باشد ولي از زن انتظار مهرورزي و لطف بيشتري مي توان انتظار داشت .