مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی دکتر شيخ

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

مقايسه سطح آگاهي رابطين بهداشتي و مادران در مورد تغذيه كودكان زير 2 سال در منطقه گلاب دره تهران

‌ناهيد خلدي، زهرا جوهري، سميه رضائيان

دانشكده پزشكي دانشگاه شاهد،‌گروه بهداشت و پزشكي اجتماعي

مقدمه و هدف: رابطين بهداشتي حلقه هاي ارتباطي بين مراكز بهداشتي و خانواده ها هستند و آموخته هاي بهداشتي را به مادران تحت پوشش انتقال مي دهند تا سلامت زنان و اعضاي خانواده حفظ و ارتقاء يابد. هدف اين بررسي مقايسه سطح آگاهي رابطين و مادران در مورد تغذيه كودكان زير دو سال در منطقه گلاب دره ( شمال) تهران است

روش تحقيق : در اين مطالعه مقطعي ميزان آگاهي تمام رابطين و مادران داراي كودك 2 تا 3 ساله تحت پوشش مركز بهداشتي – درماني منطقه در تابستان 1380 مورد ارزيابي قرار گرفت ( 150 نفر) . ابزار گرد آوري داده ها پرسشنامه اي حاوي سه بخش سؤال در خصوص شير مادر و تغذيه با بطري،‌تغذيه تكميلي و تغذيه بين 1 تا 2 سالگي بود. رابطه سن، ميزان تحصيلات ،‌تعداد فرزندان و نيز سنوات خدمت رابطين با ميزان آگاهي ايشان توسط آزمون هاي همبستگي، كاي – دو و t-test بررسي شد.

يافته ها : ميانگين امتياز كلي رابطين و مادران به ترتيب 82/19 و 56/12 ( از 20 امتياز) بود ( 01/0 P<) . ميانگين امتياز كسب شده توسط رابطين به تفكيك هر يك از بخش هاي پرسشنامه از مادران بيشتر بود. هر دو گروه كمترين ميزان آگاهي را به ترتيب در مورد تغذيه پس از يكسالگي . سپس تغذيه تكميلي داشتند . بين سطح تحصيلات و ميزان آگاهي رابطه معني دارييافت شد ( 05/0 < p). بين سطح آگاهي مادران و سن رابطه اي وجود نداشت اما سطح آگاهي رابطين با سن آنها رابطه معني دار داشت (p<0.02) . سنوات خدمت رابطين نيز با سطح آگاهي ايشان همبستگي داشت ( 02/0 p<).

نتيجه گيري :‌نتايج نشان مي دهد ميزان آگاهي مادران و رابطين در خصوص تغذيه تكميلي و تغذيه تا 2 سالگي كافي نيست و اختلاف فاحشي بين سطح آگاهي رابطين با مادران در مورد تغذيه كودكان زير 2 سال وجود دارد . آموزش هاي مداوم و با زبان قابل درك و بويژه كنترل كيفيت انتقال پيام هاي بهداشتي توسط رابطين به خانواده ها در اين مورد ضروري مي باشد.

Comparison between health- connectors and mother’s knowledge about under two – year old children nutrition , Golabdareh Tehran

Authors : Kholdi N . , Jouhari Z ., Rezeean S.

Shahed medical school, Health and social medicine department

Background and purpose: The health – connectors connect health centers to families and give their knowledge to mothers to meet and promote the women’s attitude about under two – years old children nutrition in Golabdareh region ( a village in north) of Tehran. Comparison between the knowledge of these two groups was the purpose of this study.

Methods and materials: for this cross- sectional study the knowledge level of all health – connectors and mothers who had a 2-3 years old child and referred to health center were studied in the summer of 2001(n=150) A questionnaire containing questions about breast – milk and bottle – feeding, complementary feeding and nutrition of one to two years old

children was used to gather data . Relationship between age, educational level, number of children , health – connectors’ service years and knowledge level were analyzed by correlation,x² and T- test ,

Findings : The mean of knowledge level in health – connectors and mothers were 19.82 and 12.56 ( from 20 points) respectively (p < 0.05) and higher in all parts of questions for health – connectors. The least knowledge level was about complementary feeding and nutrition after the first year of life . There was relationship between educational and knowledge levels (p<0.05).A relationship was found between the health- connectors’ age and knowledge level ( p < 0.02) but not for the mothers. The health connectors’ years of servicing were related to their knowledge level ( p < 0.02)

Conclusion : The knowledge levels about complementary feeding and nutrition of 1-2 years old children are not good enough in mothers and health – connectors , with significant difference between them. Continual comprehensive education and quality control of transferring health messages by health – connectors to families seems necessary

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

تاثير سيستماتيك مواد غذايي بر تكامل و سلامت دهان ودندان در كودكان.

دكتر مريم خوردي مود ، استاد گروه دندانپزشكي كودكان دانشكده دندانپزشكي دانشگاه علوم پزشكي مشهد

مقدمه : دندانها و بافت هاي حفره دهان مانند هر عضو ديگر بدن الگوي رشد و تكامل خاص خود را دارند . چنانچه در طي مراحل بحراني رشد اين ارگانها ،‌استرس هاي تغذيه اي پيش آيد تغييرات و يا خسارات جبران ناپذيري ايجاد خواهد شد . تغذيه در دو مرحله مجزاي زندگي طفل بر رشد و تكامل وي تاثيرمي گذارد :

مرحله اول :

قبل از تولد و در طي زندگي جنيني مي باشد . تغذيه مناسب مادر براي تكامل وكلسي فيكاسيون دندانهاي شيري و تشكيل غدد بزاقي جنين ضروري است . پروتئين كافي ، ويتامين هاي A,D,E,C كلسيم و فسفر ، ميوه ها و سبزيجات در طي سه ماهه دوم و سوم حاملگي بايد در رژيم غذايي مادر گنجانده شود .

مرحله دوم :

بعد از تولد مي باشد . اين مرحله از دو دوره زماني تشكيل شده است :

الف) دوره اوليه كودكي كه رشد بصورت مخلوطي ازمراحل هيپرپلاستيك و هيپرتروفيك مي باشد . در اين مرحله هم تعداد سلولها و هم اندازه آنها اضافه مي شود.

ب) دوره آخر كودكي كه مرحله هيپرپلاستيك است . اندازه سلولها اضافه شده ولي تعداد آنها بطور بارزي افزايش نمي يابد .

سوء تغذيه در طي مراحله اول ( قبل از تولد ) و دوره اوليه كودكي اثرات غير قابل برگشتي بر رشد و تكامل بافتهاي دهان و دندان مي گذارد . كمبود كلسيم ،‌فسفر و ويتامين D سبب ايجاد نقايص دنداني و هيپوپلازي مينا و اختلال در عمل غدد بزاقي و درنتيجه تضعيف دندانها مي گردد. هدف از ارائه اين مقاله تاكيد بر اهميت مصرف صحيح مواد غذايي ضروري بر تشكيل و تكامل دندانها و بافت هاي دهان در طي دوران حاملگي مادر ( قبل از تولد) وبعد از تولد در دوره اوليه و آخر كودكي مي باشد .

نتيجه گيري : با توصيه هاي مفيد غذايي مي توان تا حدود زيادي بافت هاي دهان و دندان را مقاوم ساخت .

كليد واژه ها : تغذيه ، سوء تغذيه ، تكامل بافت هاي دهان

 

Systemetic effects of nutrition on child dental health.

Dr. Mariam Khordi-Mood. Professor of Preventive and children's Dentistry, Dental Schools ,Mashed ,Iran .

Introduction:

Teeth and oral structures like other organs develop and grow according to a unique pattern .The stress of a nutritional imbalance during the critical periods may result in irreversible changes and damages.

Nutrition can affect the orodental structures in two separate stages :

Stag one- Before birth while the teeth and salivary glands are still forming .Optimal maternal nutrition including protein , calcium and phosphorous ,Vitamins A,D,E, C are required for optimal growth and development in uterus.

Stage two :After birth .

During early infancy and late infancy growth period is combined hyper plastic and hypertrophic stages.

Poor nutrition in the above two stages will adversely affect the development of orodental tissues. Enamel defects and hypoplasia, delayed eruption in primary and permanent dentition are the typical consequense of malnutrition.

Conclusion: Dietary recommendation and nutritional education can be most effective during pregnancy, lactation and early childhood leading to healthier teeth in children .

Key words: Nutrition, malnutrition, orodental development .

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

بررسي وضع تغذيه نوزادان ترم و سالم شهرستان بجنورد به روش تن سنجي و برخي عوامل موثر بر آن در سال 1380

مريم خسروي،‌ كارشناس ارشد رشته علوم بهداشتي در تغذيه ،‌ مربي دانشكده پرستاري و مامايي بجنورد

چكيده :به منظور بررسي وضع تغذيه نوزادان شهرستان بجنورد تعداد 566 نوزاد ظاهرا سالم، تك قلووترم كامل متولد شده در مراكز زايماني شهرستان مذكور مورد بررسي قرار گرفتند. وضع تغذيه نوزادان با اندازه گيري شاخصهاي وزن براي سن،‌ قد براي سن،‌ وزن براي قد و دور سر براي سن مورد ارزيابي قرار گرفت به طوريكه اين شاخصها براي نوزادان جامعه مورد مطالعه در بدو تولد محاسبه شد و با استفاده از صدك پنجم جامعه باز برد بعنوان مرز سوء تغذيه مقايسه گرديد و مشخص شد كه وضع تغذيه در نوزادان مورد بررسي مطلوبتر از نوزادان جامعه باز برد مي باشد. جامعه باز برد در اين بررسي استانداردهاي مركز ملي آمارهاي بهداشتي آمريكا NCHS مي باشد كه سازمان جهاني بهداشت استفاده از آنرا بعنوان استاندارد بين المللي توصيه نموده است.

نتايج حاصل از تحليل داده هاي اين پژوهش نشان داد بين وزن نزديك زايمان مادر ((P=0.037 نگرش تغذيه اي مادر P=0.004) )و تعداد افراد خانوار P=0.006 با نمايه قد براي سن،‌ بين جنس نوزاد( (P=0.004 ،‌ سن مادر ( P=0.038 )،‌ وزن نزديك زايمان مادر( (P=0.042 و عملكرد تغذيه اي مادر در دوران بارداري P=0.041 ، زمان آگاهي مادر از بارداري P=0.046 با نمايه دور سر براي سن ارتباط معني دار آماري وجود دارد. گر چه نتايج بررسي نشان داد بين وضع تغذيه نوزاد با رتبه تولد ارتباط آماري ضعيفي( (P=0.09 وجود دارد وضع تغذيه نوزاد با خواسته يا نا خواسته بودن نوزاد و آگاهي تغذيه اي مادر ارتباط معني داري نشان نداد.

كلمات كليدي: وضع تغذيه ،‌ تن سنجي،‌ نوزاد،‌ قد،‌ وزن،‌ دور سر .

 

title : Newborn nutritional statu using anthropometry method and some effectual factors in bojnord – 2001

Authors : khosravi M. ,deshavarz S.A. Hoseini M.

In order to evaluation the newborn's nutrintional status in Bojnoard. 566 healthy, Single fulterm newborns were examined,in this examination , the indicators of weight for age, height for age, weight for height and head circumference for age in the beginning of birth were calculated and compared to National center of Health Statistics Standards ( NCHS) , with making use of fifth perecentile of reference society for malnutrition edge, was specified that, nutritional status in above newborn's is better than reference society's newborns .

The data analysis of this research showed that between mother's near delivery

Weight ( P= 0.037) and mother's nutritional attitude ( p = 0.004) and numbers of family ( p = 0.006) with height for age, between newborn's sex (p=0.004) , mother's age ( p = 0.038) , mother's near delivery weight ( p=0.042) and mother's nutritional practice during pregnancy ( p = 0.041) with weight for height and between mother's age (p = 0.043) , mother's near delivery weight ( P = 0.048) , mothers height (P= 0.025) mother's nutritional knowledge ( p = 0.046) with head circumference for age , there is significant statistic connection. Also there was a weak statistic connection between newborn's nutritional status and grade of birth ( p = 0.09), but there is no significant meaningful connection between wanted or unwanted newborn and mother's nutritional knowledge.

Key Words : Nutritional status, Anthropometry, Newborn, Weight , Height , Head circumference

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

بررسي عوامل مؤثر در مراجعه متقاضيان شيرمصنوعي تحت پوشش مراكز و پايگاههاي شهري - شهرستان كاشمر طي سالهاي 81 و 82

دكتر مكارم،حسن _ سيدي،سيمين _ بهزادي،علي _ زراعتكار،عليرضا.

مقدمه و اهداف:با توجه به نقش ارزنده شيرمادر بايستي در جهت ترويج تغذيه با آن تلاش نموده و از گرايش به سمت شيرمصنوعي كاسته شود، ولي عليرغم تمام مزاياي ارزشمند آن گاهي توسط تبليغات منفي توليد كنندگان شيرمصنوعي ، همچنين عدم آگاهي جامعه بويژه مادران ، خواسته يا ناخواسته استفاده از شير مصنوعي ترويج مي يابد.

روشها:تكميل پرسشنامه از طريق مصاحبه با مادران متقاضي در مراكز و پايگاههاي شهري و تجزيه - تحليل آماري اطلاعات توسط نرم افزار EPI6 و آزمون آْماري كاي دو.(( x²

يافته ها:از بين 303 كودك 6/40% آنها حائز رتبه اول تولد ، 1/55% در گروه سني 4-2 ماه بودند. در 9/40% آنها اضافه وزني بين 500-0 گرم طي دو فاصله مراقبت داشته اند. شغل پدر در 5/45% مصرف كنندگان شغل آزاد ، در 6/73% آنها مادران خانه دار و در 8/23% مادران كارمند بوده اند. 2/79% كودكان قبل از مراجعه سابقه استفاده از شيرمصنوعي داشته اند كه اكثر مادران خودسرانه اقدام به شروع شير مصنوعي نموده بودند. ( 1/89% در 1381 و 8/63% در 1382 ). 67% مادران روش مطمئن پيشگيري از بارداري داشته اند.

نتيجه گيري:با توجه به تأثير عواملي چون رتبه اول تولد ،كم شيري مادر ، شغل مادر و استفاده خودسرانه قبل از مشاوره با مراكز ذيربط بايد در جهت ترويج تغذيه با شيرمادر تلاش مضاعفي صورت گيرد تا كودكان از اين موهبت محروم نشوند.

 

Investigation of effective factors on referring of artificial milk applicants under covering of civic centers and bases of Kashmar township, during years 81 and 82

Dr.Makarem,Hassan . Saedy, Simin . Behzadi,Ali . Zeraatkar, Alireza

Introduction and targets: Due to valuable role of mother's milk, it is necessary to struggle for propagating feeding by mother's milk and reduce tendency at artificial milk, but in spite of all it's valuable advantages , sometimes by producers negative propaganda and community non-awareness, specially among mothers, use of artificial milk , wished or unwished, is propagated.

Methods: Completion of questionnaires, via interviewing by applicant mothers at urban health centres and bases and statistical analysis of information by EpI 6 software and x2 statistical test.

 

Findings: Among 303 babies , %40.6 of them hold first grade birth, in 2-4 month-old babies group.40.6 of them have had over weight form 0 to 500 gr . through two control intervals. In %45.5 of consumers. Father had free- business. In %73.6 of them mothers were housekeepers and in %23.8 they were employees.

Before refer ,%79.2 of babies have used artificial milk, that most mothers had took action to use artificial milk willfully.

%67 of mothers used safe methods to prevent pregnancy.

Conclusion: Due to effect of factors such as first grade birth, shortage of mother's milk ,mother's job and willfully use before consulting related centers ,it is necessary to do doubled struggle for propagating to feed by mother's milk ,so that babies won’t be deprived of this gift.

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

اصول تغذيه دربيماران مبتلا به سندرم روده كوتاه

دكتر حميد رضا كياني فر،استاديار دانشكده پزشكي مشهد

شقايق عاملي

سندرم روده كوتاه ، اختلالي است كه بصورت سوء جذب ناشي از برداشت وسيع از روده باريك،‌ حركت غير طبيعي روده يا اختلالات مخاطي كه هضم و جذب را مختل مي كند بروز مي نمايد .

سندرم روده كوتاه در كودكان معمولا‌ً‌ موقع تولد يا اندكي بعد از آن بدليل ناهنجاريهاي مادر زادي يا اكتسابي اتفاق مي افتد كه در طي دهه هاي اخير آنتروكوليت نكروزان بنظر مي رسد كه بعنوان تنها علت شايع برداشت از دستگاه گوارش ،‌ سندرم روده كوتاه مطرح شود .

چنانكه آمار نشان مي هد از 40000-20000 بيماري كه در ايالات متحده آمريكا تحت تغذيه وريدي طولاني مدت قرار دارند 8000- 7000 مورد دچار عوارض سندرم روده كوتاه مي باشند .

بطور خلاصه مي توان عوارض برداشت از روده رادر قالب افزايش ترشح اسيد معدي ،‌سوء جذب آب و الكتروليت ، سوء‌جذب چربي بصورت استئاتوره ،‌عدم تحمل دي ساكاريد ها مثل گلوكزولاكتوز ، كمبود ويتامين ها ،‌ اسيد وزلاكتيك و عوارض عصبي آن هيپراگزالوري و بدنبال آن سنگهاي كليوي را ذكر كرد .

فاكتورهاي متعددي را در تعيين پيش آگهي بيماران با رزكسيون وسيع دخيل مي دانند كه عبارتند از :

سن / طول باقيمانده روده / حضور يا عدم حضور كولون / تطابق باقيمانده روده و در نهايت پاتولوژي زمينه اي . با اينحال تطابق باقيمانده روده كه ظرف دو روز از زمان رزكسيون آغاز مي شود تا 2-1 سال ادامه دارد. با ارتقاء كاركرد گوارش روده خصوصا ً‌در زمينه هيستولوژيك امكان جذب كافي مواد غذايي را فراهم مي آورد .

هدف اصلي از درمان مبتني بر تغذيه در سندرم روده كوتاه ،‌ تسهيل روند تطابق باقيمانده روده در حاليست كه تغذيه مناسب امكانپذير و كمبود هاي ناشي از تغذيه وريدي اصلاح شود تا نياز هاي كيفي و كمي براي رشد بيمارمحقق گردد . دو سال زمان لازم است تا باقيمانده روده باريك بتواند ظرفيت دريافت كل غذاي فرد را بازيابد بنابراين تغذيه وريدي غالباً‌ بمدت طولاني و كاملا ً‌ بطور دائم مورد نياز است .

درمان بر مبناي سير باليني سندرم روده كوتاه در سه فاز حاد ،‌ تطابقي ومزمن تنظيم مي شود كه در واقع براي تخفيف عوارض بيماري بايد بدقت بكار گرفته شود . در فاز حاد كه بلافاصله بعد از جراحي آغاز مي شود ، بمدت يك تا چند هفته بعد ادامه مي يابد بدليل اتلاف بيش از اندازه آب و الكتروليت ناشي از اسهال حجيم بعد از فروكش ايلئوس ،‌اولين دغدغه حفظ متعادل آب و الكتروليت است كه به اين منظور تغذيه بيماران به روش وريدي با رعايت استاندارد هاي مربوطه و بر مبناي غلظت الكتروليت و بي كربنات سرم ،‌ميزان توليد ادرار ،‌ وزن بدن و بالانس مايعات چنانكه موجب Over feeding بيمار نگردد انجام شود . درفاز تطابق كه در واقع گذر از تغذيه وريدي به تغذيه ازراه گوارشي است ( مهمترين فاز در مديريت سير باليني اين بيماران محسوب مي شود مواد غذايي كه وارد لومن روده بيمار مي گردد در تسريع پاسخ انطباقي بعد از برداشت روده مورد توجه است . تامين كالري كافي بامنبع چربي و با كربوهيدرات ، پيشگيري از نقصان مايعات و الكتروليت ها ،‌ عناصر ( كمياب‌) و ويتامينها خصوصا ً‌ B12 و ويتامين هاي محلول در چربي ( K,E,A) در طول فرآيند انطباق حائز اهميت است . بنابراين از شير خشك هاي اختصاصي كه حاوي تركيبات مشخصي هستند و يا غذاهاي كمكي مناسب براي تغذيه كودكان كمك كرد كه نسبت پروتئين ،‌چربي و كربوهيدرات بايد در محدوده نرمال مناسب با سن و وزن بيمار باشد . عرضه غذايي در اين فاز ابتدا بصورت انفوزيون مستمر گوارشي است كه عوارض كمتري درمقايسه با bolovs feeding دارد و ريسك اتساع معده و استفراغ بعد از آنرا به حداقل مي رساند.شاخص هاي رشدي بيمارخصوصا ً‌ ميزان وزن گيري در نحوه عرضه غذايي به وي موثر است و چنانچه رضايت بخش باشد بتدريج از دفعات غذا خوردن كاسته مي شود .

در طول اين فاز بايد بطور مستمر وضعيت بيمار از لحاظ قابليت جذب كربوهيدارت و چربي مورد پايش قرار گيرد تا عوارض قابل انتظار در اين رابطه نظير استئاتوره ، كمبود كلسيم و منيزيم از طريق صابوني كردن اين يونها و تسريع تشكيل سنگهاي كليوي ناشي از هيپراگزالوري بدنبال سوء جذب چربي ها و اسهال اسموتيك و احياناً اپيزودهاي اسيدوزلاكتيك بدنبال سوء جذب كربوهيدرات قابل پيشگيري باشد .

آخرين قدم در اين فاز ،‌ جايگزين كردن شير خشك اختصاصي با شير خشك معمولي و عرضه غذاهاي جامد است .

فاز مزمن هم كه بعد از انطباق سيستم گوارشي بيمار با وضعيت موجود است رژيم غذايي معمولي را در برميگيرد در اين فاز ممكن است شاهد برگشت موقتي يكسري از علائم باشيم كه احتمالاً ناشي از عفونت هايي است كه ذخيره كار كردي روده را بيش از پيش محدود مي كند مي تواند موجب از سر گرفتن تغذيه وريدي براي بيمار شود .

در اين مقاله بطور مبسوط به نحوه ارزيابي و پيگيري وضعيت تغذيه اي بيماري كه دچار علائم سندرم روده كوتاه است پرداخته شده و بموازات شرح باليني عوارض راهكارهاي تغذيه اي در رابطه با آنها ارائه گرديده است .