مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی دکتر شيخ

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

تغذيه در كودكان مبتلا به نارسايي مزمن كليه

دكتر حسن اتوكش: فوق تخصص نفرولوژي كودكان، بيمارستان كودكان علي اصغر

دكتر رزيتا حسيني: متخصص كودكان

تغذيه مناسب يكي از محورهاي اصلي درمان در بيماران مبتلا به نارسايي مزمن كليه (CRF ) است. امروزه محققين معتقدند كه تغذيه مناسب در كودكان مبتلا به CRF مي تواند اختلالات رشد در آنها را حتي در حضور استئوديستروفي آشكار به حداقل برساند. رژيم غذايي يكي از فاكتورهاي مهم است كه روند از دست رفتن نفرونها را در بيماران مبتلا به CRF كند مي كند، بدين صورت كه رژيم غذايي حاوي فسفر و پروتئين كم ، كاهش چربيها و يا تغيير تركيب آنها در رژيم غذايي مي تواند وقوع ESRD را به تعويق بياندازد. ما در اين مقاله بر آن شديم كه مروري بر اصول يك رژيم غذايي مناسب در كودكان مبتلا به CRF داشته باشيم .

دريافت انرژي در كودكان با CRF بايد 100% ميزان انرژي مورد نياز آنها (RDA) بر حسب سن باشد. در كودكان مبتلا به سوء تغذيه و داراي نسبت پايين وزن به قد ميزان كالري مورد نياز به 120% RDA هم مي رسد. تامين كالري مناسب موجب افزايش ميزان رشد شده و همچنين از شكست و سوء تغذيه پروتئين جلوگيري مي كند. اين انرژي از طريق چربيها و كربوهيدراتها بايستي تامين شود. بر طبق برخي منابع 50 تا 75% اين كالري از كربوهيدراتها، حداقل 20% از چربيها و 3% از اسيدهاي چرب ضروري غير اشباع بايد تامين شود. امروزه استفاده بيشتر از اين نوع اسيدهاي چرب بدليل بهبود سطح ليپيدهاي سرم توصيه مي شود. در عمل استفاده از كربوهيدراتهاي پر انرژي مانند روغن ذرت و برنج و فراورده هاي آن براي تامين اين انرژي پيشنهاد مي شود.

دريافت پروتئين بسته به سن، نوع درمان جايگزين و ميزان BUN سرم بين 0.8 تا 2.5 گرم/ كيلوگرم در روز متفاوت است. بطور كلي در كودكان مبتلا به CRF بدليل روند رشد محدوديت شديد براي پروتئين در رژيم غذايي توصيه نمي شود. 70% اين پروتئين از نوع بيولوژي بالا ( High biology value ) كه شامل اسيدهاي آمينه ضروري است بايستي تامين شود. اين پروتئينها در تخم مرغ بيشترين مقدار را در بين فراورده هاي پروتئيني دارند.

دريافت سديم بسته به بيماري زمينه اي و حجم داخل عروقي متفاوت است. در موارد ادم، هيپرتانسيون و حجم داخل عروقي بالا دريافت سديم بين 1-3 meq/kg در روز توصيه مي شود. در حاليكه تجويز 4 -6 meq/kg

سديم در روز در كودكان با نفروپاتيهاي از دست دهنده نمك توصيه مي شود. در بيماران با CRF بدليل اختلال تغليظ ادرار دريافت مايع زياد بوده و اين مقدار مايع در دفع ادراري اوره كمك مي كند. در مقابل در GFR هاي پايين دريافت مايع بر حسب نياز محدود مي شود. دريافت فسفر و پتاسيم هم در كودكان با CRF بايد محدود بوده و در مورد پتاسيم تا حد 1 meq/kg در روز توصيه مي شود. در مورد ويتامينها، ويتامينهاي محلول در آب بالاخص گروه B به اين بيماران بايد تجويز شود ولي تجويز ويتامينهاي محلول در چربي بجز ويتامين D ضرورتي ندارد.

Nutrition in chronic renal failure in children

Dr. H. Otukesh

Dr. R. Hoseini

Nutrition therapy forms the backbone of conservative management in CRF. There is little doubt that the growth retardation seen in many infants and children with CRF even in the presence of obvious renal osteodystrophy may be minimized by proper, aggressive nutritional management. It has been proposed that limiting protein and phosphor intake, altering lipid intake or composition slow progression of renal failure. The aim of ous this article is to recognize nutritional basis of management in children with CRF.

Caloric intake of at least 100% of the recommended dietary allowance (RDA) for their ages should be provided to children with CRF. For children with low weight height ratios or other evidence of malnutrition, energy intakes may be further increased to 120% of the RDA. Caloric supplementation results in an increased growth velocity, decreased protein breakdown and malnutrition. The calories compromise carbohydrates (50 – 75%) and fat ( 20%). In addition 3% of total energy should be in the form of essential polyunsaturated fatty acids. Nowadays it is recommended to increase polyunsaturated essential fatty acids in diet to normalize lipid level in serum. In practice, because of their high energy supplements, children often receive energy supplements with polyunsaturated corn oil and rice.

Protein intake is dependent on age of patient, renal replacement therapy, and the amount of BUN. Protein intake is recommended between 0.8 – 2.5 g/kg/ day. Severe protein restriction is seldom necessary in growing children. The protein provide to the child with CRF should be at least 70% of high biological value. The proteins of high biologic value are those of eggs and …

Sodium intake is variable in these children and dependent on etiology and intravascular status. Sodium restriction to less than the usual maintenance requirement of 1 meq/kg/day to 3 meq/kg/day is indicated in the management of edema – hypertension and volume overload. Sometimes 4 -6 meq/kg/day of supplemental sodium is required in children with salt loosing nephropathies. In addition water intake is dependent on chronic renal failure process. Renal concentration ability is impaired in chronic renal insufficiency

( GFR > 15 cc/min/1.73 m2 ). Thus these patients (with CRI) should receive sufficient fluid to prevent dehydration and increase urea excretion. Water restriction is indicated in patients with GFR< 15 cc/min/1.73 m2 as necessary.

In patients with CRF, restriction of potassium (1mmol/kg/day) and phosphor is recommended. These children may become deficient in water soluble vitamins and require supplementation of these vitamins. Supplementation with fat- soluble vitamins A, E, K is usually not required.

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

بررسي اثر غني سازي غذاهاي كمكي بر كاهش سوءتغذيه كودكان 18-6 ماهه شهرستان خواف در سال 1381

دكتر محمد جواد پريزاده – دكتر غلامحسين خدايي – ايرج صابري فرد – مهندس محمد نجفي – دكتر جواد جعفري- دكتر فيض محمدي دكتر سميعي- دهنوي

مركز بهداشت استان خراسان – گروه تخصصي بهداشت و تنظيم خانواده

مقدمه : سوء تغذيه پروتئين انرژي يكي از مهمترين مشكلات كودكان ايراني است بطوريكه بر اساس آخرين مطالعه كشوري شدت سوء تغذيه درميان كودكان زير 5 سال در حد متوسط است . مطالعات انجام گرفته دراستان خراسان نيز نشان دادند كه بيشترين شيوع سوء تغذيه درميان كودكان خواف بخصوص درمناطق روستايي بود . لذا در اين مطالعه با بكارگيري از وضعيت موجود،‌طرح مداخله اي بمنظور كاهش سوء تغذيه دركودكان 18-6 ماهه آن منطقه انجام گرفت.

متد: اين مطالعه از نوع case control در طي دوره يكساله و درمناطق شايع تر انجام گرفت . درمرحله اوليه تعداد 34 كودك زير 18 ماه در مناطق سنگان ، قاسم آباد و چمن آباد بطور راندوم انتخاب ومورد ارزيابي تن سنجي قرار گرفتند . سپس مداخله در قالب برگزاري كارگاهها و كلاسهاي توجيهي جهت پرسنل و والدين مادران انجام گرفت . همچنين طي دستورالعمل مشخص بر اساس گروه سني ،‌ دانسيته غذاي تكميلي با هدف افزايش انرژي و پروتئين در حجم پايين و با استفاده از شير مصنوعي اجرا گرديد. سپس درانتهاي دوره شش ماهه پايش نهايي مطابق مرحله اوليه طرح انجام گرفت و نتايج آن با استفادهاز T-test و x2 مورد تجزيه وتحليل قرار گرفت .

يافته هاي پژوهشي : در اين مطالعه شاخص هاي Stunting(HAZ) وunderweighting(WAZ) و Westing(WHZ) كودكان مورد مطالعه در طي دو مرحله اوليه ونهايي با يكديگر مقايسه شدند. بيشترين تغييرات باتوجه به پايش كوتاه مدت طرح در WAZ انجام گرفته بود . درصد تغييرات WAZ به طور معنا داري (P<0.05 ) در منطقه قاسم آباد از 73/21% به 44/13% و در منطقه سنگان از 85/29% به 9/12% كاهش يافت . بعلاوه نتايج ادواري موجود قبل از طرح نشان داده بودند كه هيچ تغييري در طي 4 سال در وضعيت تغذيه كودكان ايجاد نشده بود و با اجراي طرح شيوع WAZ مشابه ساير مناطق ديگر استان شده بود.(P>0.05)

نتايج : اين مطالعه نشان داد كه تاثير برنامه مداخله اي درشهرستان خواف موفق بوده است بطوريكه شدت سوء تغذيه از مرحله شديد به متوسط نزول پيدا كرده بود فراواني آن مشابه متوسط كل استان است .

 

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

بررسي اثر مصرف مكمل ياري غذائي بر افزايش وزن مادر و فراسنجهاي تن سنجي نوزاد در زنان باردار روستائي - قوچان 1381-82

‌ دكتر سيد محمد جواد پريزاده – دكتر خدائي دكتر صابري فرد مليحه سالك- فاطمه غيبي

مركز بهداشت استان خراسان،‌ واحد بهداشت خانواده

هدف بررسي: با توجه به اينكه 200 ميليون زن در هر سال باردار مي شوند كه بيشترين زنان مربوط به كشورهاي در حال توسعه مي باشند بررسي نشان داد كه اين زنان فقط 3/2 انرژي توصيه شده را دريافت مي كنند در كشور ما نيز زنان انرژي دريافتي شان كمتر از ميزان توصيه شده WHO مي باشد كه مسلما روي وزن نوزاد موقع تولد تاثير خواهد داشت.

بنا بر اين بررسي حاضر به منظورتعيين مكمل ياري زنان بر ميزان افزايش وزن مادر و وزن نوزادان آنان در شهرستان قوچان صورت گرفت.

روش بررسي: در مطالعه تعداد 390 زن باردار واجد شرايط وارد مطالعه شدند هر يك از زنان در طول بارداري مكمل غذايي حاوي 350 كيلو كالري در روز دريافت كردند اطلاعات با استفاده از نرم افزاري SPPSS آناليز شد اطلاعات اين زنان با زناني كه در مقطع زماني مشابه در سال گذشته بار دار بوده و سن بارداري مشابه داشتند مقايسه شد.

نتايج : بررسي نشان داد كه در زنان مكمل ياري نسبت افراد داراي افزايش وزن ناكافي در سه دوم 1/53% و در سه سوم 6/68% بوده است در حالي كه همين نسبت در زنان مورد مقايسه به ترتيب 1/60 و 8/65 است همچنين مشخص شد كه در سه ماهه دوم بارداري ميانگين افزايش وزن هفتگي زنان مورد مطالعه از زنان گروه مقايسه بيشتر بوده و اين تفاوت از لحاظ آماري معنا دار است (P<0.001)همچنين مشخص شد كه بين مصرف مكمل غذايي با قد و وزن هنگام تولد نوزادان رابطه معنا دار آماري P< 0.002 وجود دارد.

نتيجه گيري : داشتن تغذيه كافي و متعادل در دوران بارداري ، عوامل موثري است كه مي تواند وضعيت افزايش وزن مادر باردار و نوزادش را تحت تاثير قرار دهد . استفاده از مكمل هاي غذايي و آموزش تغذيه به طور همزمان در خانواده هاي كم در آمد مي تواند از راههاي ارتقاء سلامت كودكان جامعه باشد.

 

 

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

بررسي كيفي عوامل موثر بر تغذيه انحصاري با شير مادر و تداوم شير دهي در مادران مناطق شهري و روستايي

دكتر سيد محمد جواد پريزاده – دكتر خدائي دكر صابري فرد- مليحه سالك صفيه تيموري ناظران پور - مركز بهداشت استان خراسان – انتهاي سناباد بهداشت خانواده

اهداف: دستيابي به نگرش و عملكرد مادران و پرسنل بهداشتي در مورد تغذيه كودكان با شير مادر

روش كار : اين طرح از نوع كيفي و به روش مصاحبه گروهي F.G.D انجام گرفته است. در اين بررسي مادران داراي كودك 1 تا 2 ساله ( موفق در شير دهي و ناموفق در شير دهي ) و پرسنل بخش ارائه دهنده در نواحي شهري و روستائي مورد مصاحبه قرار گرفته اند.

نتايج كلي طرح:

1- تمام مادران ( موفق و غير موفق معتقد بودند شير مادر بهترين غذا براي نوزاد است و بلافاصله بعد از تولد بايستي شروع شود و اطلاعات آنان در مورد اهميت تغذيه با شير مادر كافي بود. همه مادران اعتقاد داشتند كه تغذيه انحصاري بايستي تا شش ماه باشد ليكن عملآ به كودكان خود آب قند،‌ترنجبين،‌كلپوره ،‌بارهنگ بادام مي دهند . البته اكثريت مادران روستائي از 40 روزگي كودك را با طعم غذا آشنا مي كنند چون معتقدند كودك بعدآ دچار بد غذايي و ضعف مي شود مادران شهري نيز بعلت كارمند بودن ،‌تمايل كودك در خوردن غذا و گرسنگي كودك را علت شروع غذاي كمكي اعلام نموده اند.

2- اكثريت مادران شهري آب ميوه را زودتر از موعد شروع مي كنند و از قطره مولتي و آهن نيز مادران روستائي براي كودكشان بيشتر استفاده مي كردند ليكن تعدادي از مادران شهري به دليل عدم اعتقاد به داروهاي شيميايي و كامل بودن غذاي كودك نياز به استفاده از اين قطره ها را نمي ديدند و بعضي از مادران بدليل بد طعم بودن قطره ها به كودك نمي دادند و اكثريت پرسنل معتقد بودند كه قطره هاي مولتي و آهن با دوز تعيين شده،‌ براي كودك مضر و معتقد بودند كه شير دهي تا پايان 5/2 سالگي كافي است.

3- مادران بيشترين علت دادن شيري غير از شير مادر به كودك خود را ،‌ ضعيف بودن كودك، تصور مادر از كم شيري و گرسنگي كودك،‌گريه و بيقراري كودك،‌امتناع كودك از گرفتن پستان مي دانستند پرسنل به علائم ناكافي بودن شير مادر كاملا واقف بودند ليكن مصرف آنتي بيوتيك ها ،‌چشم و هم چشمي مادران ،‌ نارس بودن كودك ،‌ دوقلوئي و توصيه پزشك را مطرح كرده اند.

4- همه مادران معتقد بودند كه در زمان بيماري بايد به كودك شير مادر داد ليكن در موارد زردي ، برفك از داروهاي گياهي نيز استفاده مي كردند پرسنل نيز همين اعتقاد را داشتند.

5- مادران روستايي معتقد بودند در زمان بيماري مادر خاص ( تب و لرز) ،‌شير جوش،‌ زماني كه مادر بيرون از خانه در محيط گرم بوده بايستي بايد ابتدا آن را دوشيد و سپس به كودك داد.

6- هيچكدام از مادران اعتقادي به دوشيدن شير و نگهداري آن نداشتند در صورتيكه در مادران شهري اين امر بيشتر مشاهده مي شود. مادران روستايي بيشتر از شير دايه استفاده مي كنند.

7- اكثريت مادران معتقدند شير مادر حامله تلخ و بد مزه است و براي بچه مضر است ليكن تا 2 ماهگي گاهي تا 4 ماهگي اشكال ندارد پرسنل معتقد بودند اگر كودك زير 6 ماه است از شير مادر خود در غير اينصورت از شير پاستوريزه استفاده نمود.

8- مادران وجود مراكز و خانه بهداشت را در ارتقاء‌آگاهي خود مؤ ثر مي دانستند و بعضي نيز تجربه ديگران مؤثر مي دانستند و معتقد بودند كه پزشكان بيشتر جنبه درماني دارند و معتقد بودند كه رفتار دوستانه، صبر و حوصله و تجربه پرسنل بخش و خودداري از معطل كردن و سرگردان نمودن مادران در پذيرش آموزشها نقش دارد و نقش رسانه ها بخصوص تلويزيون نيز بسيار مؤثر است پرسنل معتقد بودند كه نظريه بعضي از پزشكان مايع شيردهي مادر مي شود و بايستي برنامه هاي آموزش براي پزشكان بخش خصوصي مد نظر قرار گيرد.

پيشنهادات :

آموزش مادران در خصوص تاكيد بر تغذيه انحصاري با شير مادر،‌ عدم استفاده از آب قند آب ميوه و .... قبل از شش ماهگي ادامه تغذيه كودكان تا پايان 2 سالگي ، شروع بموقع غذاي كمكي و نحوه صحيح آن ،‌ آموزش مادران در خصوص نحوه از شيرگيري كودكان و توجه به مسائل عاطف و رواني كودك، توجيه مادران در زمينه علائم ناكافي بودن شير مادر و حمايت از مادران در دوران شير دهي.

 

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

مطالعه ميزان شيوع L.B.W در بيمارستانهاي استان خراسان

دكتر محمد جواد پريزاده – مهندس محمد نجفي – ايرج صابري فرد – دكتر زهرا اباصلتي - مركز بهداشت استان خراسان – گروه تخصصي بهداشت و تنظيم خانواده

L.B.W از جمله عوامل مهم مرتبط با سوء تغذيه كودكان است كه د ر ارتباط با شرايط اقتصادي – اجتماعي و بهداشتي مادر است . مطالعه ميزان شيوع L.B.W نه تنها در تعيين راهكارها و تعيين خط مشي مقتضي در سيستم بهداشتي و درماني مهم است بلكه درجه و رتبه اهميت آن را در ايجاد سوء تغذيه كودكان تعيين مي كند به همين دليل اين مطالعه در سطح استان خراسان با هدف تعيين ميزان L.B.W درسال 1381 انجام گرفت .

روش : اين مطالعه بطور cross-section در 19 بيمارستان استان انجام گرفت . روش نمونه گيري خوشه اي و تعداد نمونه هاي مورد مطالعه 523 بودند و داده هاي مورد نياز شامل اطلاعات مربوط به وضعيت مادر ، زايمان و كودك از طريق پرسشنامه به وسيله تيمهاي تخصصي پرسشگري مركب از پزشك متخصص اطفال وماما در حين زايمان و پس از آن جمع آوري شدند . سپس اطلاعات به وسيله تيمهاي ناظر ، ارزيابي و پايش شده و وارد كامپيوتر شدند، داده ها با استفاده از روشها و تستهاي آماري T.Test , X² مورد تجزيه وتحليل قرار گرفتند .

يافته ها و نتيجه گيري : در اين تحقيقات ميانگين وزن كودكان L.B.W 8/ 362± 6/2086 گرم بود . همچنين ميزان شيوع L.B.W در استان خراسان نيز 1/11% بود و ارتباط معناداري ميان هر دو جنس وجود نداشت ( X²=1.19, P=0.55 ) . اين مطالعه همچنين نشان داد كه 72/12%‌ از كودكان L.B.W دچار ناهنجاري مادرزادي بودند و ارتباط معنا داري ميان انجام سزارين و L.B.W وجود نداشت . X² =0.09,P=0.76) ) بر اساس اين مطالعه تعداد كودكان مرده متولد شده 1/2% بود . همچنين سن حاملگي بر اساس معيار بالا 78/2 ± 15/39 بود كه در كودكان L.B.W اين ميزان 29/3± 95/35 ارتباط معنا داري را نشان داد. P<0.05)) در اين تحقيق نيز وضعيت بيماري و تغذيه اي و ميزان آگاهي مادر نيز مورد مطالعه قرار گرفت . نتايج ما نشان دادند كه شيوع L.B.W در استان خراسان درارتباط با وضعيت اقتصادي ،‌اجتماعي و سلامتي مادر بوده و كاهش شيوع آن مرتبط با اقدامات بهداشتي و مراقبتي لازم براي مادران است .