مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی دکتر شيخ

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

همه گير شناسي بيماران بستري در بيمارستان روان پزشكي ابن سينا مشهد 1382

شماره نود و يك ، سال چهل و نهم بهار 1385

دكتر محمد رضا فياضي بردبار1، دكتر فاطمه بهداني2، دكتر پريا حبراني3

تاريخ دريافت: 25/3/84 - تاريخ پذيرش:23/11/84

خلاصه

مقدمه: برخي از اختلالات روان پزشكي نياز به بستري در بيمارستان دارند. آگاه بودن از اطلاعات همه گير شناسي بيماران روان پزشكي بستري كمك شاياني در برنامه ريزي براي اين گروه از بيماران مي نمايد. هدف از انجام اين پژوهش بررسی اطلاعات همه گير شناسي بيماران بستري در بيمارستان روان پزشكي خراسان (ابن سينا) می باشد.

روش کار: اين مطالعه توصيفي- مقطعي در بيماران بستري در بيمارستان ابن سينا در نيم سال اول 1382صورت گرفت. 863 بيمار در طی 6 ماه 1382بستري شده بودند. كه دسترسي به810 پرونده امكان پذير بود. مشخصات فردی، سابقه بيماری خانوادگی تشخيص و نوع بيماری در پرسشنامه ای جمع آوری گرديد. اطلاعات به دست آمده از پروندهها با استفاده از نرم افزار اکسل و SPSSپردازش شد.

نتايج: از810 بيمار مورد مطالعه، 28% زن و 72% مرد بودند. 65% بيماران در گروه سني 21-40 سال بودند. 73% بيماران ساكن شهر و بقيه ساكن روستا بودند. 55% بيماران بيكار، 5/18% خانه دار و بقيه شاغل بودند.

22% بيماران سابقه بستري قبلي در بيمارستان روان پزشكي داشتند. 26% آنها مواد مخدر مصرف مي كردند كه شايع ترين آن ترياك بود. 22% بيماران مورد بستري با تشخيص BMD-I، 12% با تشخيص اسكيزوفرني، 5/9% با تشخيصPTSD و 5/7% به علت سوء مصرف مواد بستري شده بودند. باقيمانده بيماران تشخيص هايي چون اختلال افسردگي اساسي، اسكيزوفرني فرم، اسكيزوفكتيو، اختلالات شخصيت، عقب ماندگي ذهني، اختلالات روان پزشكي ناشي از بيماران جسمي يا مصرف مواد داشتند.

نتيجه گيری: از آن جا كه اكثريت بيماران بستري به علت اختلالات شديد روان پزشكي مثل اسكيزوفرني و اختلال دو قطبي مي باشد. برنامه ريزي درماني مناسب و برنامه هاي پيشگيري از عود براي كاهش بستري آنها ضروري به نظر مي رسد.

واژه های كليدي: همه گير شناسي، اسکيزوفرنی، اختلالات روان پزشكي

 

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

با سلام و احترام

در ارتباط با نقد و بررسي مقاله تحت عنوان " بررسي شيوع رفلاكس ... " ذكر نكات زير حائز اهميت است:

1. خلاصه فارسي مقاله :

الف) قسمت ابتدائي خلاصه (هدف) بهتر است بصورت زير تغيير يابد:

از پيامدهاي دراز مدت عفونت ادراري ، اختلال در عملكرد كليه و فشارخون مي باشد . خطر بروز عوارض فوق در بيماراني كه دچار ناهنجاريهاي سيستم ادراري (رفلاكس و وزيكواورترال و يا انسداد) هستند بيشتر است.

ب) مواد و روش ها

1.تعيين و ذكر نوع مطالعه ( بطور مثال مطالعه آينده نگر) ضروري است.

2.در اين مطالعه 65 كودك زير 12 سال كه در فاصله زماني اسفند 79 لغايت اسفند 80به كلينيك تخصصي كودكان مراجعه و يا در بخش اطفال بيمارستان افشار يزد بستري شده بودند و بر اساس .... كشت ادرار تشخيص عفونت ادراري در آنها داده شده بود ( به جاي شواهدي دال بر عفونت سيستم ادراري) با بهره گيري از دو روش بررسي قرار گرفتند. بنظر مي رسد كه ذكر بقيه مطالب در قسمت مواد و روش ها ( در بخش خلاصه مقاله) ضرورتي نداشته و مي توان در متن مقاله از آنها اسم برد.

ج) يافته ها

1) جمله بندي ابتدائي مناسب بنظر نمي رسد. به جاي جمله ارائه شده در خط اول بهتر است عبارت زير بكار رود. VCUG در 7/27% اين بيماران رفلاكس را نشان داد ( يا مؤيد وجود رفلاكس بود). همچنين انجام اصلاحيات زير مناسب بنظر مي رسد:

براساس اين مطالعه بين شيوع رفلاكس با سن و جنس بيماران ، رفلاكس و تعداد دفعات عفونت ادراري تب دار ، ارتباط معني دار مشاهده نشد (P>0.05) . اما بين رديابي رفلاكس در كودك و وجود بيماري كليوي در مادر (؟!) يك ارتباط آماري معني دار وجود داشت (P<0.05) منظور از بيماري كليوي در مادر چيست ؟ آيا تشخيص بيماري كليوي در مادر بر اساس مدارك و مستندات علمي بوده است ؟ ..... حساسيت سونوگرافي جهت تشخيص رفلاكس در بيماران مورد مطالعه 9/38 % و يژگي (Specifity آن 100% گزارش شد.

2. مقدمه:

1. خط چهارم بهتر است به صورت زير اصلاح گردد:

با اين حال ، احتمال بروز پيامدهاي درازمدت عفونت ادراري نظير ...... و عوارض حاملگي كماكان وجود دارد.

2. خط ششم نيز بهتر است به صورت زير اصلاح گردد:

بيشترين خطر بروز عوارض فوق مربوط به بيماراني است كه دچار ناهنجاري هاي مادرزادي سيستم ادراري هستند.

3. انتهاي پاراگراف اول : عبارت در اين زمينه بهتر است حذف گردد.

4. پاراگراف دوم ، خط سوم : به جاي بيشتر بهتر است از عبارت اكثرا استفاده شود ( براي جلوگيري از تكرار كلمه بيشتر)

5. پاراگراف سوم ، خط سوم: بهتر است بصورت زير اصلاح گردد:

پيلونفريت در كودكان در هر سني مي تواند منجر به بروز اسكار كليه گردد.

6. پاراگراف چهارم: بهتر است بصورت زير اصلاح گردد:

انجام سونوگرافي كليه در هر كودك مبتلا به UTI جهت رد هيدرونفروز و آبسه رنال توصيه مي شود . سونوگرافي در 30% موارد قادر به تشخيص پيلونفريت حاد و اسكار كليه است. ( جهت كوتاه شدن جمله و اجتناب از تكرار عبارات). انجام VCUG در موارد زير توصيه مي شود :

تمام كودكان زير 5 سال با يك نوبت عفونت ادراري ، تمام موارد عفونت تب دار ( پيلونفريت ) ، تمام پسران مبتلا به عفونت ادراري ، حملات راجعه سيستيت در دختران سنين مدرسه. (ذكر كلمه سيستيت يا عفونت ادراري بدون تب الزامي است).

7. انتهاي پاراگراف چهارم ، خط يازدهم: بهتر است بصورت زير اصلاح گردد:

از عوارض اسكار كليوي شديد نقص عملكرد كليه (نارسايي كليه) ، فشارخون بالا، اختلال رشد و عوارض حاملگي است. ( ذكر كلمه رفلاكس نفروپاتي در اين قسمت ضرورتي ندارد چون رفلاكس نفروپاتي عمدتا نشاندهنده علائم راديولوژيك اسكار كليه در بيماران با رفلاكس بوده و دلالت بر علائم باليني نمي كند).

8. پاراگراف پنجم خط اول بهتر است بصورت زير اصلاح گردد:

بر اساس يافته هاي موجود در VCUG ، رفلاكس به پنج گريد تقسيم بندي مي شود . عبارت در هر گريد تا انتهاي جمله شديد تر مي شود، بهتر است حذف شود. همچنين در ادامه جمله به جاي بطور باليني بهتر است عبارت زير استفاده شود:

موارد رفلاكس با افزايش فشار داخل مثانه ...... مي توانند باعث آسيب كليوي حتي در غياب عفونت شوند .

9. در پاراگراف ششم بنظر مي رسد كه فقط ذكر احتمال بروز رفلاكس در خواهر و برادر كودك مبتلا به رفلاكس كفايت نموده و جهت جلوگيري از طولاني شدن كلام از خط سوم به بعد حذف گردد (چون موضوع موارد رفلاكس در Siblis، ارتباط مستقيمي با مقاله فوق نداشته و اشاره گذرا به آن كفايت مي كند)

10. پارا گراف هفتم بهتر است بصورت زير اصلاح گردد:

خط چهارم : در يك بررسي روي كودكان مبتلا به UTI ، 50-29% موارد رفلاكس در دختران سفيد پوست گزارش گرديد. و در بررسي ديگر فقط 14% موارد رفلاكس در جنس مذكر مشاهده شد.

11. سوال: آيا مطالعه دوم نيز مربوط به كودكان مبتلا به UTI بوده است يعني آيا در 14% پسراني كه UTI داشته اند رفلاكس گزارش شده است ؟

مواد و روش ها

1.در قسمت مواد و روش ها دقيقا ذكر نشده است كه آيا تشخيص عفونت ادراري در بيماران فقط بر اساس آزمايش U/A و U/C بوده يا اينكه بيماران فوق سمپتوم هاي باليني مطرح كننده UTI نيز داشتند. ( موارد سمپتوماتيك UTI)

2.خط اول بهتر است بصورت زير اصلاح شود:

در اين بررسي توصيفي تحليلي كه بمدت يكسال (از اسفند 79 لغايت اسفند 80) به اجرا درآمد ، ...

3.چرا 8HPF > WBC در اين بيماران به عنوان پيوري اطلاق شده است . در حاليكه پيوري عبارت است از وجود ³ 5 WBC/hpf

4.نحوه نمونه گيري ادرار در بيماران بهتر است ذكر شود. آيا در كودكاني كه كنترل دفع ادرار را نداشته اند نمونه ادرار بصورت سوپراپوبيك ، سونداژ و يا با كيسه ادراري گرفته شده است.

5.پاراگراف دوم ، خط سوم بهتر است بصورت زير اصلاح شود : بيشتر بيماران در محدوده سني 6-2 سال قرار داشتند و خط آخر پاراگراف دوم نيز بهتر است بصورت زير اصلاح شود :

بين شيوع رفلاكس (قابل رديابي با VCUG) و جنس بيماران تفاوت آماري معني دار وجود نداشت (حتما مقادير P-Value نيز ذكر شود.)

6.آمار و درصد هاي ارائه شده در مورد شيوع رفلاكس بر اساس سن بيمار درست بنظر نمي رسد. چون شيوع رفلاكس در كل جمعيت مورد مطالعه 7/27% گزارش شده در حاليكه در سه گروه سني زير 2 سال ، 6-2 سال و بالاي 7 سال شيوع رفلاكسي كمتر از 10% بوده است ؟!

بعلاوه بهتر است اطلاعات مربوط به ارتباط سن و VUR نيز در يك جدول ارائه شود همچنين مقادير P-Value در مورد ارتباط VUR با سن نيز بايد مشخص گردد.

7.در مورد عدم وجود ارتباط بين حملات عود عفونت ادراري و رفلاكس: بايد دقيقا ذكر شود كه چه تعداد از بيماران عود عفونت ( اثبات شده بر اساس U/C) را داشته اند. و از اين تعداد بيماران با عفونت راجعه ، در چه تعداد و درصدي رفلاكس رديابي شد.

البته آنچه كه حائز اهميت است اين مطلب مي باشد كه ما پس از تشخيص VUR در بيماران آنتي بيوتيك پروفيلاكتيك را شروع مي كنيم كه خود عامل مهمي در جهت جلوگيري از عود عفونت است. بنابراين در صورتي كه بخواهيم ارتباط بين عفونت راجعه و VUR را مورد ارزيابي قرار دهيم اين ارزيابي بايد شامل موارد عفونت راجعه قبل از انجام تداخلات درماني (تجويز آنتي بيوتيك پروفيلاكتيك و يا استفاده از داروهاي ديگر مثل اكسي بوتينين و ... باشد.)

در بيماراني كه تحت پروفيلاكسي با آنتي بيوتيك هستند ، بررسي ارتباط بين عود عفونت و VUR مي تواند نتايج منفي كاذب بسيار گمراه كننده اي را بهمراه داشته باشد. و متاسفانه نتيجه گيري ارائه شده در اين مقاله مطلب زير را در ذهن تداعي مي كند كه با توجه به اينكه ارتباطي بين تكرار عفونت و VUR وجود ندارد بنابراين نيازي به انجام اقدامات پروفيلاكتيك در اين بيماران نيست كه اين يك نتيجه گيري كاملا غلط مي باشد.

8.در مورد سابقه UTI در مادر ، آيا تشخيص UTI در اين موارد بر اساس نتيجه U/C بوده و يا فقط گزارش شفاهي مادر در مورد سابقه UTI. بديهي است بدون در دست داشتن نتيجه U/C در مادر ، قضاوت در اين مورد غير منطقي و گمراه كننده است؟!

9.در مورد نحوه ارزيابي رفلاكس بوسيله سونوگرافي در قسمت مواد و روش ها بهتر است تكنيك ارزيابي رفلاكس با روش سونوگرافي بيان شود. چون جزء روشهاي معمول در ارزيابي رفلاكس نيست.

10. با توجه به اينكه شيوع رفلاكس در اين گروه از بيماران كمتر از آمار گزارش شده رفلاكس در كودكان مبتلا به UTI است (آمار ثبت شده در كتب مرجع 50-30%) بنظر اينجانب احتمال دارد كه با توجه به اينكه دقيقا معيارهاي تشخيص UTI در بيماران تعريف نشده ، اساس تشخيص UTI در گروهي از بيماران نيز بطور صحيح پايه گذاري نشده باشد.

بحث

الف) در قسمت بحث بهتر است حداقل چند مورد مطالعه مشابه انجام شده در مورد شيوع VUR بر اساس سن و جنس بيان شده و سپس نتايج آن با نتايج مطالعه فوق مقايسه گردد.

ب) پاراگراف دوم ، خط اول بهتر است بصورت زير تغيير يابد :

مطالعات متعدد مطرح كننده شيوع بيشتر عفونت ادراري و رفلاكس در جنس مونث مي باشد.

همچنين پاراگراف دوم ، خط چهارم بهتر است به اين صورت اصلاح گردد:

در مطالعه ما ارتباطي بين عفونت ادراري تب دار و رفلاكس مشاهده نشد.

ج) در پاراگراف دوم بيان شده كه 5/68% بيماران فاقد رفلاكس نيز حملات عفونت ادراري را ذكر كرده بودند.

اين عبارت از لحاظ علمي كاملا غلط است . تشخيص عود عفونت بر اساس ذكر و بيان بيمار نيست بلكه بر اساس U/C و علائم باليني است. اين مطلب مي رساند كه تشخيص عود عفونت در اين بيماران بر پايه و اساس علمي نبوده است.

د) پاراگراف آخر بحث كه در مورد ارتباط بين يافته هاي سونوگرافي و VCUG جهت تشخيص رفلاكس است بطور مناسب طراحي نشده و مطالب ذكر شده در واقع تكرار همان مطالب موجود در قسمت يافته هاست. در اين قسمت نويسنده بايد چند مطالعه ديگر انجام شده در مورد مقايسه VCUG و سونوگرافي براي تشخيص VUR را بيان نموده و نتايج آن را با نتايج مطالعه فوق مقايسه نمايد.

ه) بطور كلي قسمت بحث مقاله بسيار ضعيف مي باشد .

و) قسمت نتيجه گيري نيز به طور ضعيف بيان شده و نتايج مطالعه را بطور كامل بيان نمي كند. بطور مثال نويسنده بايد اين مطلب را در قسمت نتيجه گيري بيان نمايد كه بر اساس اين مطالعه ما نتيجه گرفتيم كه هيچ ارتباط آماري معني دار بين شيوع رفلاكس با سن و جنس و ... وجود ندارد و همچنين نتيجه گرفتيم كه سونوگرافي روشي مطمئن براي تشخيص VUR نمي باشد (حساسيت پايين سونوگرافي بطور تشخيصي VUR) . بنابراين براي تشخيص قطعي VUR بايد از روش سيستوگرافي مستقيم (مثل VCUG يا سيستوگرافي راديونوكلايد) سود جست. بهتر است اين مقاله توسط يك متخصص آمار جهت چك و ارزيابي صحت روش مطالعه آماري نيز مورد ارزيابي قرار گيرد.

در مورد Abstract انگليسي مقاله :

چهار چوب علمي براي نگارش خلاصه مقاله به زبان انگليسي رعايت نشده است . خلاصه انگليسي مقاله بايد حاوي قسمت هاي زير باشد :

1.Objective : ذكر هدف مطالعه

2.Material and Method

3.Result

4.Conclusion , Discussion

بطور كلي پس از يك بازنگري مجدد و اصلاحات كلي و پس از پاسخگوئي به ايرادات موجود در مقاله از طرف نويسنده ، مي توان در مورد ارزشمند بودن آن براي چاپ قضاوت نمود. اما بطور كلي مقاله داراي Base علمي قوي نمي باشد.

با تشكر

دكتر ميترا ناصري

 

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

 

Renal Splenic Heterotopia With Extramedullary Hematopoiesis in a Thalassemic Patient, Simulating
Renal Neoplasm: A Case Report
Mehran Hiradfar, MD,* Nona Zabolinejadm, MD,* Abdolla Banihashem, MD,*
and Abdol-Mohammad Kajbafzadeh, MDw

Summary: Intrarenal splenic tissue (splenorenal heterotopia) is a rare condition. Simultaneous existence of splenorenal heterotopia and extramedullary hematopoiesis in a same patient can present as a mass of kidney. We present an interesting case of splenorenal heterotopia with extramedullary hematopoiesis in a thalassemic child simulating as a renal neoplasm. This is the first reported case in the right kidney.

Key Words: spleen, renal, thalassemia, heterotopia, neoplasm

(J Pediatr Hematol Oncol 2007;29:195–197) Heterotopia (or choriostoma) is applied to microscopically normal cells or tissues, which are present in an abnormal location. Aside from normal location of spleen, this tissue could be found as an accessory spleen, splenovisceral fusion, and splenosis. Heterotopic splenic tissue in the kidney can occur in patients with intact spleens (splenorenal fusion) or those who had had splenic trauma or had been splenectomized (splenosis).
Despite from many reports of splenogonadal (splenic-mesonephric) fusion,1 splenorenal (splenometanephric)
fusion is a very rare condition, which was first reported by Gonzalez-Crussi et al in 1977.2 Here, we describe a case of heterotopic spleen with extramedullary hematopoiesis within the right kidney of a boy with major thalassemia simulating primary renal neoplasm.

CASE REPORT
An 11-year-old thalassemic boy was referred for splenectomy owing to need for transfusion, which exceeded 200mL of packed red cells/kg per year. Complete blood count (WBC) was
2100/mL (normal=5000 to 10,000/mL) with 36% segmented neutrophils, 62% lymphocytes and 2% eosinophiles, hematocrit (Hct) 19.9%, hemoglobin 6.8 g/dL, mean corpuscular volume=78.3 fL, mean corpuscular hemoglobin=26.8 pg,

 

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

 

Cryptosporidium Infection in Pediatric Patients with
Lymphohematopoietic mphohematopoietic Malignancies

Fariba Berenji1, PhD; Nona Zabolinejad*2, MD; Hamidreza Kianifar3, MD; Zahra Badeii4,
MD; Abdollah Banihashem4, MD; Simin Hiradfar2, MD
1. Parasitologist, Department of Parasitology, Mashhad University of Medical Sciences, IR Iran
2. Pathologist, Department of Pathology, Mashhad University of Medical Sciences, IR Iran
3. Pediatric Gastroentrologist, Department of Pediatrics, Mashhad University of Medical Sciences, IR Iran
4. Pediatric Hematologist, Department of Pediatrics, Mashhad University of Medical Sciences, IR Iran

Abstract
Objective: Cryptosporidium parvum is a common protozoan pathogen with worldwide distribution. It
localizes on the intestinal cells and prolonged diarrhea in immunocompromised patients. The aim of
this study was to estimate the prevalence and the clinical features of enteric cryptosporidiosis in
pediatric patients with lymphohematopoietic malignancies.
Material & Methods: In this cross-sectional study stool samples were collected from 100 children
(67 boys, 33girls) with lymphohematopoietic malignancies who underwent chemotherapy between
the ages of 6 months and 17 years (mean age 7.5 years). All of the specimens were examined for the
oocysts of C. parvum by modified Ziehl Neelsen (MZN) staining technique and coproantigens of C.
parvum by ELISA.
Findings: Cryptosporidium infection was detected in 22 patients. 16 (72.7%) of the infected patients
were male and 6 (27.3) female. 7 (31.8%) patients were <5 years, 8 (36.4%) 5-10 years and 7(31.8)
>10 years old. Parasites were detected in 19/85 (86.4%) patients with ALL, 2 of 5 (9.1%) with AML,
and 1 of 10 (4.5%) with NHL. Clinical symptoms were found in 11 (50%) of the patients. We found
longer duration of chemotherapy in patients who were positive for cryptosporidium infection
(Mean=2067 days) in comparison to negative group (Mean=258.5 days) (ANOVA, f=2.82, P=0.04).
Conclusion: The incidence of cryptosporidium infection was 22% among pediatric patients with
lymphohematopoietic malignancies. We recommend evaluation of these patients with at least two
different diagnostic methods in order to prevent possible life threatening outcomes.

Key Words: Cryptosporidium sp.; Cryptosporidiosis; Lymphohematopoietic malignancies;
Immunocompromised patient

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال

 

                                                                      

 

                                           
                                           

زهرا سپهری 

کارشناس پرستاری 

سوپروایزر کنترل عفونت

                                       

دکتر منا نصیری

متخصص کودکان

پزشک مسئول کنترل عفونت

تاريخچه و اهداف

عفونت بيمارستاني به عفونتي اطلاق مي گردد که بعد از پذيرش يمار در بيمارستان ايجاد مي گردد به شرط ان که بيمار در زمان بستري شدن به ان دچار نباشد و در دوره کمون ان هم نباشد.

عفونتهاي بيمارستاني يکي از معضلات قرن حاضرمي باشد که منجر به افزايش موارد مرگ و مير هزينه ها ، طول مدت بستري در بيمارستانها مي گردد. در حال حاضر در کشورهاي پيشرفته ميزان اين عفونت ها حدود 10% موارد بستري و در کشورهاي در حال توسعه 20%-25% تخمين زده مي شود- ميزان عفونت هاي بيمارستاني در يک مرکز بهداشتي- درماني نشان دهنده کيفيت خدمات ارائه شده در آن مرکز مي باشد.

در اين راستا کميته کنترل عفونت بيمارستان فوق تخصصي دکتر شيخ از سال 1380 فعاليت خود را آغاز کرد.

اهداف اصلي کميته

  • انتخاب روش هاي مناسب و برنامه ريزي جهت کنترل عفونت هاي بيمارستاني
  •  ارتقاء کيفيت خدمات بهداشتي- درماني
  • کاهش زمان بهبودي و در نتيجه کاهش هزينه درمان