مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی دکتر شيخ

بررسي ويژگيهاي رواني والدين

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

 

بررسي ويژگيهاي رواني والدين آزارگر و غيرآزارگر

مریم خادمی

روند توجه به موضوع آزار نيز از همان تاريخچه توجه به آسيب شناسي کودک برخوردار است. به طوري که موضوع توجه به آزار نيز فقط پس از انتشار مقاله «سندرم کودک کتک خورده» توسط کمپ و همکاران در سال 1962 آغاز شد و از آن تاريخ به بعد پژوهش‌هاي بسياري در اين زمينه انجام گرفت و يافته‌هاي حاصل با رشد مباني و مفروضات نظري در هم آميخت.

ارزيابي حدود و طبيعت کودک آزاري و بي‌توجهي نسبت به کودک، عوامل و متغيرهاي مربوط به آن، موضوعات پژوهش‌هاي بسياري بوده‌اند. برآوردها از ميزان شيوع و بروز آزار برحسب تعاريف و محدوده‌اي که براي آن ارائه شده، متفاوت است. تلاشهاي اخير بر آن قرار گرفته‌اند که براي شناسايي سطوح مختلف آزار، همچنين شناسايي تفاوت بين بدرفتاري نسبت به کودک با خشونت‌هاي خانوادگي، اقدام شود (امري و لاومن ـ بيلگينز، 1998). در اين حوزه از مطالعه، همواره به سبب مسائل روش شناختي، معضلات و مشکلات فراواني وجود داشته است. اين مسائل عمدتاً مشتمل بر تعريف دقيق آزار، وجود ابزار مناسب براي ارزيابي کودک آزاري، جمعيت و نمونه مورد مطالعه، ساختارهاي چند وجهي متغيرهاي مرتبط و دامنه وسيع متغيرهاي تعديل کننده است.

بيشتر پژوهش‌ها عمدتاً به منظور درک تعيين کننده‌هاي والديني به ويژه مادر و ندرتاً پدر انجام يافته‌اند. به منظور فهم کامل طبيعت نقش والدين در خانواده‌هايي که نسبت به کودکانشان آزار و بي‌توجهي روا مي‌شود، متغيرهاي بسياري مورد مطالعه قرار گرفته‌اند.

اين تحقيق کمي و از نوع توصيفي و رابطه اي( به روشهاي علي مقايسه اي و همبستگي) مي باشد.

جامعه تحقيق حاضر کودکان آزار ديده جسمي ، جنسي ، عاطفي و غفلت و نيز والدين آنها بودند. نمونه انتخابي به شيوه تصادفي ساده از بين دانش آموزان مقطع راهنمايي شهر اصفهان(5 ناحيه آموزشي) ،کلينيک مشاوره کودکان ونوجوانان ونيز مراجعان به بيمارستان الزهرا اصفهان انتخاب گرديدند.

حجم نمونه با توجه به واريانس جامعه 260 نفر مي باشد که شامل 130 نفر آزار ديده و 130 نفر آزار نديده است.

گروه آزار نديده نيز به شيوه تصادفي به عنوان گروه عادي از بين دانش آموزان مقطع راهنمايي شهر اصفهان از 5 ناحيه آموزشي در سال تحصيلي 86-85 انتخاب گرديدند.

ابزارهاي اين پژوهش پرسشنامه ويژگيهاي جمعيت شناختي، ،مقياس خود گزارشي کودک آزاري وآزمون SCL90-R بودند که بر روي آزمودنيها اجرا گرديد و در نهايت داده هاي بدست آمده از گروه آزار ديده وعادي با استفاده از ضريب همبستگي، تحليل واريانس و تحليل واريانس چند متغيره مورد مقايسه قرار گرفت.

اين پژوهش مي خواهد به اين سوال پاسخ گويد كه آيا بين انواع کودک آزاري و بيماري رواني والدين رابطه وجود دارد؟ مطابق با جدول مانوا تفاوت بين دو گروه والدين آزار ديده و آزار نديده با توجه به اختلالات رواني معنادار و ميزان تفاوت تقريباً 22 درصد است. و تفاوت دو گروه والدين آزار ديده و آزار نديده در اختلال وسواس فکري ـ عملي است. و در ساير زير مقياس ها همچون افسردگي، اضطراب، جسماني سازي، پرخاشگري، فوبيا، افکار پارانوييدي روان پريشي و حساسيت در روابط متقابل تفاوتي بين دو گروه از والدين آزار گروه عادي وجود ندارد. در اکثر پژوهشها دومس و همکاران (1989)، ميلنر (1995)، لاهي و همکاران (1984)، گراهام (1372)، پيترسون (1998) و کاذر و کنث (1999) بين افسردگي و آزار کودکان تفاوت معني داري يافته اند. ولي در اين پژوهش رابطه معناداري بدست نيامده است. در پژوهش ثناگوي محرر (1379) با استفاده از پرسشنامه ميلون2، در مقياس هاي شخصيتي در زير مقياس هاي وسواس فکري - عملي، رگ گويي، دروي گزيني، وابستگي، ضد اجتماعي، آزارگري، منفعل - پرخاشگر، آزار طلب، اسکيزوتايپال، مرزي و پارانوييد در دو گروه مادران غير آزارگر پسران 12 تا 15 سال شهر تهران و مادران آزارگر تفاوت معناداري بدست آورده است. به عبارت ديگر، مي توان گفت قسمت اعظم آسيب شناسي مادران کودک آزار مربوط به اختلال شخصيت است و با شديد تر شدن اختلال شخصيت ( در مقياس هاي آسيب شناسي شديد شخصيت يعني اسکيزوتايپال، مرزي و پارانوييد) به اوج خود مي رسد.