مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی دکتر شيخ

عمو نوروز در میان کودکان بیمارستان دکتر شیخ

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

 بهار امید در چشمان کوچکشان در آستانه‌ی نوروز، بوی بهار در راهروهای بیمارستان دکتر شیخ پیچیده است. اما این بار، نه با شکوفه‌های درختان، که با لبخندهای کوچک کودکانی که روزهایشان را میان دیوارهای سپید بیمارستان سپری می‌کنند. امروز، عمو نوروز آمده است، با همان ریش سفید، کلاه نمدی، و دلی پر از مهر. وقتی قدم به اتاق‌ها می‌گذارد، انگار نسیم بهاری از لابه‌لای پنجره‌ها می‌وزد. چشمان کم‌رمق کودکانی که روزها با درد سر کرده‌اند، با دیدنش برق می‌زند. برخی دست‌هایشان را به سویش دراز می‌کنند، برخی در آغوش مادرشان لبخند می‌زنند. عمو نوروز برایشان قصه می‌گوید، از نوروزهای دور، از سبزه‌های تازه‌روییده، از ماهی‌های قرمز کوچک که در تنگ‌های بلورین می‌چرخند. یکی از کودکان با صدای ضعیف اما پر از امید می‌پرسد: «عمو نوروز! امسال هم برای ما عیدی آورده‌ای؟» عمو نوروز با مهربانی دستی به موهایش می‌کشد و از بقچه‌اش هدایایی کوچک بیرون می‌آورد؛ یک عروسک پارچه‌ای، یک کتاب قصه، و یک بسته شکلات که بوی خوش آن، دل‌های کوچک را شاد می‌کند. در آن لحظات، دیگر خبری از درد و رنج نیست. فقط صدای خنده‌های کودکانه‌ای که در فضای بیمارستان می‌پیچد و دل مادرانی که برای اولین بار بعد از مدت‌ها، بارقه‌ای از امید در چشمان فرزندانشان می‌بینند. عمو نوروز که خداحافظی می‌کند، کودکان دست تکان می‌دهند و در دل، آرزو می‌کنند که سال آینده، نوروز را در خانه‌هایشان جشن بگیرند. و عمو نوروز، در حالی که از بیمارستان خارج می‌شود، زیر لب زمزمه می‌کند: «نوروز یعنی امید، و این امید را باید در دل‌ها زنده نگه داشت…»