مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی دکتر شيخ

از پيامدهاي دراز مدت عفونت ادراري

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

با سلام و احترام

در ارتباط با نقد و بررسي مقاله تحت عنوان " بررسي شيوع رفلاكس ... " ذكر نكات زير حائز اهميت است:

1. خلاصه فارسي مقاله :

الف) قسمت ابتدائي خلاصه (هدف) بهتر است بصورت زير تغيير يابد:

از پيامدهاي دراز مدت عفونت ادراري ، اختلال در عملكرد كليه و فشارخون مي باشد . خطر بروز عوارض فوق در بيماراني كه دچار ناهنجاريهاي سيستم ادراري (رفلاكس و وزيكواورترال و يا انسداد) هستند بيشتر است.

ب) مواد و روش ها

1.تعيين و ذكر نوع مطالعه ( بطور مثال مطالعه آينده نگر) ضروري است.

2.در اين مطالعه 65 كودك زير 12 سال كه در فاصله زماني اسفند 79 لغايت اسفند 80به كلينيك تخصصي كودكان مراجعه و يا در بخش اطفال بيمارستان افشار يزد بستري شده بودند و بر اساس .... كشت ادرار تشخيص عفونت ادراري در آنها داده شده بود ( به جاي شواهدي دال بر عفونت سيستم ادراري) با بهره گيري از دو روش بررسي قرار گرفتند. بنظر مي رسد كه ذكر بقيه مطالب در قسمت مواد و روش ها ( در بخش خلاصه مقاله) ضرورتي نداشته و مي توان در متن مقاله از آنها اسم برد.

ج) يافته ها

1) جمله بندي ابتدائي مناسب بنظر نمي رسد. به جاي جمله ارائه شده در خط اول بهتر است عبارت زير بكار رود. VCUG در 7/27% اين بيماران رفلاكس را نشان داد ( يا مؤيد وجود رفلاكس بود). همچنين انجام اصلاحيات زير مناسب بنظر مي رسد:

براساس اين مطالعه بين شيوع رفلاكس با سن و جنس بيماران ، رفلاكس و تعداد دفعات عفونت ادراري تب دار ، ارتباط معني دار مشاهده نشد (P>0.05) . اما بين رديابي رفلاكس در كودك و وجود بيماري كليوي در مادر (؟!) يك ارتباط آماري معني دار وجود داشت (P<0.05) منظور از بيماري كليوي در مادر چيست ؟ آيا تشخيص بيماري كليوي در مادر بر اساس مدارك و مستندات علمي بوده است ؟ ..... حساسيت سونوگرافي جهت تشخيص رفلاكس در بيماران مورد مطالعه 9/38 % و يژگي (Specifity آن 100% گزارش شد.

2. مقدمه:

1. خط چهارم بهتر است به صورت زير اصلاح گردد:

با اين حال ، احتمال بروز پيامدهاي درازمدت عفونت ادراري نظير ...... و عوارض حاملگي كماكان وجود دارد.

2. خط ششم نيز بهتر است به صورت زير اصلاح گردد:

بيشترين خطر بروز عوارض فوق مربوط به بيماراني است كه دچار ناهنجاري هاي مادرزادي سيستم ادراري هستند.

3. انتهاي پاراگراف اول : عبارت در اين زمينه بهتر است حذف گردد.

4. پاراگراف دوم ، خط سوم : به جاي بيشتر بهتر است از عبارت اكثرا استفاده شود ( براي جلوگيري از تكرار كلمه بيشتر)

5. پاراگراف سوم ، خط سوم: بهتر است بصورت زير اصلاح گردد:

پيلونفريت در كودكان در هر سني مي تواند منجر به بروز اسكار كليه گردد.

6. پاراگراف چهارم: بهتر است بصورت زير اصلاح گردد:

انجام سونوگرافي كليه در هر كودك مبتلا به UTI جهت رد هيدرونفروز و آبسه رنال توصيه مي شود . سونوگرافي در 30% موارد قادر به تشخيص پيلونفريت حاد و اسكار كليه است. ( جهت كوتاه شدن جمله و اجتناب از تكرار عبارات). انجام VCUG در موارد زير توصيه مي شود :

تمام كودكان زير 5 سال با يك نوبت عفونت ادراري ، تمام موارد عفونت تب دار ( پيلونفريت ) ، تمام پسران مبتلا به عفونت ادراري ، حملات راجعه سيستيت در دختران سنين مدرسه. (ذكر كلمه سيستيت يا عفونت ادراري بدون تب الزامي است).

7. انتهاي پاراگراف چهارم ، خط يازدهم: بهتر است بصورت زير اصلاح گردد:

از عوارض اسكار كليوي شديد نقص عملكرد كليه (نارسايي كليه) ، فشارخون بالا، اختلال رشد و عوارض حاملگي است. ( ذكر كلمه رفلاكس نفروپاتي در اين قسمت ضرورتي ندارد چون رفلاكس نفروپاتي عمدتا نشاندهنده علائم راديولوژيك اسكار كليه در بيماران با رفلاكس بوده و دلالت بر علائم باليني نمي كند).

8. پاراگراف پنجم خط اول بهتر است بصورت زير اصلاح گردد:

بر اساس يافته هاي موجود در VCUG ، رفلاكس به پنج گريد تقسيم بندي مي شود . عبارت در هر گريد تا انتهاي جمله شديد تر مي شود، بهتر است حذف شود. همچنين در ادامه جمله به جاي بطور باليني بهتر است عبارت زير استفاده شود:

موارد رفلاكس با افزايش فشار داخل مثانه ...... مي توانند باعث آسيب كليوي حتي در غياب عفونت شوند .

9. در پاراگراف ششم بنظر مي رسد كه فقط ذكر احتمال بروز رفلاكس در خواهر و برادر كودك مبتلا به رفلاكس كفايت نموده و جهت جلوگيري از طولاني شدن كلام از خط سوم به بعد حذف گردد (چون موضوع موارد رفلاكس در Siblis، ارتباط مستقيمي با مقاله فوق نداشته و اشاره گذرا به آن كفايت مي كند)

10. پارا گراف هفتم بهتر است بصورت زير اصلاح گردد:

خط چهارم : در يك بررسي روي كودكان مبتلا به UTI ، 50-29% موارد رفلاكس در دختران سفيد پوست گزارش گرديد. و در بررسي ديگر فقط 14% موارد رفلاكس در جنس مذكر مشاهده شد.

11. سوال: آيا مطالعه دوم نيز مربوط به كودكان مبتلا به UTI بوده است يعني آيا در 14% پسراني كه UTI داشته اند رفلاكس گزارش شده است ؟

مواد و روش ها

1.در قسمت مواد و روش ها دقيقا ذكر نشده است كه آيا تشخيص عفونت ادراري در بيماران فقط بر اساس آزمايش U/A و U/C بوده يا اينكه بيماران فوق سمپتوم هاي باليني مطرح كننده UTI نيز داشتند. ( موارد سمپتوماتيك UTI)

2.خط اول بهتر است بصورت زير اصلاح شود:

در اين بررسي توصيفي تحليلي كه بمدت يكسال (از اسفند 79 لغايت اسفند 80) به اجرا درآمد ، ...

3.چرا 8HPF > WBC در اين بيماران به عنوان پيوري اطلاق شده است . در حاليكه پيوري عبارت است از وجود ³ 5 WBC/hpf

4.نحوه نمونه گيري ادرار در بيماران بهتر است ذكر شود. آيا در كودكاني كه كنترل دفع ادرار را نداشته اند نمونه ادرار بصورت سوپراپوبيك ، سونداژ و يا با كيسه ادراري گرفته شده است.

5.پاراگراف دوم ، خط سوم بهتر است بصورت زير اصلاح شود : بيشتر بيماران در محدوده سني 6-2 سال قرار داشتند و خط آخر پاراگراف دوم نيز بهتر است بصورت زير اصلاح شود :

بين شيوع رفلاكس (قابل رديابي با VCUG) و جنس بيماران تفاوت آماري معني دار وجود نداشت (حتما مقادير P-Value نيز ذكر شود.)

6.آمار و درصد هاي ارائه شده در مورد شيوع رفلاكس بر اساس سن بيمار درست بنظر نمي رسد. چون شيوع رفلاكس در كل جمعيت مورد مطالعه 7/27% گزارش شده در حاليكه در سه گروه سني زير 2 سال ، 6-2 سال و بالاي 7 سال شيوع رفلاكسي كمتر از 10% بوده است ؟!

بعلاوه بهتر است اطلاعات مربوط به ارتباط سن و VUR نيز در يك جدول ارائه شود همچنين مقادير P-Value در مورد ارتباط VUR با سن نيز بايد مشخص گردد.

7.در مورد عدم وجود ارتباط بين حملات عود عفونت ادراري و رفلاكس: بايد دقيقا ذكر شود كه چه تعداد از بيماران عود عفونت ( اثبات شده بر اساس U/C) را داشته اند. و از اين تعداد بيماران با عفونت راجعه ، در چه تعداد و درصدي رفلاكس رديابي شد.

البته آنچه كه حائز اهميت است اين مطلب مي باشد كه ما پس از تشخيص VUR در بيماران آنتي بيوتيك پروفيلاكتيك را شروع مي كنيم كه خود عامل مهمي در جهت جلوگيري از عود عفونت است. بنابراين در صورتي كه بخواهيم ارتباط بين عفونت راجعه و VUR را مورد ارزيابي قرار دهيم اين ارزيابي بايد شامل موارد عفونت راجعه قبل از انجام تداخلات درماني (تجويز آنتي بيوتيك پروفيلاكتيك و يا استفاده از داروهاي ديگر مثل اكسي بوتينين و ... باشد.)

در بيماراني كه تحت پروفيلاكسي با آنتي بيوتيك هستند ، بررسي ارتباط بين عود عفونت و VUR مي تواند نتايج منفي كاذب بسيار گمراه كننده اي را بهمراه داشته باشد. و متاسفانه نتيجه گيري ارائه شده در اين مقاله مطلب زير را در ذهن تداعي مي كند كه با توجه به اينكه ارتباطي بين تكرار عفونت و VUR وجود ندارد بنابراين نيازي به انجام اقدامات پروفيلاكتيك در اين بيماران نيست كه اين يك نتيجه گيري كاملا غلط مي باشد.

8.در مورد سابقه UTI در مادر ، آيا تشخيص UTI در اين موارد بر اساس نتيجه U/C بوده و يا فقط گزارش شفاهي مادر در مورد سابقه UTI. بديهي است بدون در دست داشتن نتيجه U/C در مادر ، قضاوت در اين مورد غير منطقي و گمراه كننده است؟!

9.در مورد نحوه ارزيابي رفلاكس بوسيله سونوگرافي در قسمت مواد و روش ها بهتر است تكنيك ارزيابي رفلاكس با روش سونوگرافي بيان شود. چون جزء روشهاي معمول در ارزيابي رفلاكس نيست.

10. با توجه به اينكه شيوع رفلاكس در اين گروه از بيماران كمتر از آمار گزارش شده رفلاكس در كودكان مبتلا به UTI است (آمار ثبت شده در كتب مرجع 50-30%) بنظر اينجانب احتمال دارد كه با توجه به اينكه دقيقا معيارهاي تشخيص UTI در بيماران تعريف نشده ، اساس تشخيص UTI در گروهي از بيماران نيز بطور صحيح پايه گذاري نشده باشد.

بحث

الف) در قسمت بحث بهتر است حداقل چند مورد مطالعه مشابه انجام شده در مورد شيوع VUR بر اساس سن و جنس بيان شده و سپس نتايج آن با نتايج مطالعه فوق مقايسه گردد.

ب) پاراگراف دوم ، خط اول بهتر است بصورت زير تغيير يابد :

مطالعات متعدد مطرح كننده شيوع بيشتر عفونت ادراري و رفلاكس در جنس مونث مي باشد.

همچنين پاراگراف دوم ، خط چهارم بهتر است به اين صورت اصلاح گردد:

در مطالعه ما ارتباطي بين عفونت ادراري تب دار و رفلاكس مشاهده نشد.

ج) در پاراگراف دوم بيان شده كه 5/68% بيماران فاقد رفلاكس نيز حملات عفونت ادراري را ذكر كرده بودند.

اين عبارت از لحاظ علمي كاملا غلط است . تشخيص عود عفونت بر اساس ذكر و بيان بيمار نيست بلكه بر اساس U/C و علائم باليني است. اين مطلب مي رساند كه تشخيص عود عفونت در اين بيماران بر پايه و اساس علمي نبوده است.

د) پاراگراف آخر بحث كه در مورد ارتباط بين يافته هاي سونوگرافي و VCUG جهت تشخيص رفلاكس است بطور مناسب طراحي نشده و مطالب ذكر شده در واقع تكرار همان مطالب موجود در قسمت يافته هاست. در اين قسمت نويسنده بايد چند مطالعه ديگر انجام شده در مورد مقايسه VCUG و سونوگرافي براي تشخيص VUR را بيان نموده و نتايج آن را با نتايج مطالعه فوق مقايسه نمايد.

ه) بطور كلي قسمت بحث مقاله بسيار ضعيف مي باشد .

و) قسمت نتيجه گيري نيز به طور ضعيف بيان شده و نتايج مطالعه را بطور كامل بيان نمي كند. بطور مثال نويسنده بايد اين مطلب را در قسمت نتيجه گيري بيان نمايد كه بر اساس اين مطالعه ما نتيجه گرفتيم كه هيچ ارتباط آماري معني دار بين شيوع رفلاكس با سن و جنس و ... وجود ندارد و همچنين نتيجه گرفتيم كه سونوگرافي روشي مطمئن براي تشخيص VUR نمي باشد (حساسيت پايين سونوگرافي بطور تشخيصي VUR) . بنابراين براي تشخيص قطعي VUR بايد از روش سيستوگرافي مستقيم (مثل VCUG يا سيستوگرافي راديونوكلايد) سود جست. بهتر است اين مقاله توسط يك متخصص آمار جهت چك و ارزيابي صحت روش مطالعه آماري نيز مورد ارزيابي قرار گيرد.

در مورد Abstract انگليسي مقاله :

چهار چوب علمي براي نگارش خلاصه مقاله به زبان انگليسي رعايت نشده است . خلاصه انگليسي مقاله بايد حاوي قسمت هاي زير باشد :

1.Objective : ذكر هدف مطالعه

2.Material and Method

3.Result

4.Conclusion , Discussion

بطور كلي پس از يك بازنگري مجدد و اصلاحات كلي و پس از پاسخگوئي به ايرادات موجود در مقاله از طرف نويسنده ، مي توان در مورد ارزشمند بودن آن براي چاپ قضاوت نمود. اما بطور كلي مقاله داراي Base علمي قوي نمي باشد.

با تشكر

دكتر ميترا ناصري