تعاريف و مفاهيم حاكميت باليني
![]()
حاكميت باليني كه در اصل در خدمات ملي سلامت انگلستان ايجاد شده است، واژه اي براي توصيف رويكردي نظامند جهت حفظ و ارتقاء كيفيت مراقبت بيماران در نظام سلامت است.
حاكميت باليني، عنصر مركزي چارچوبي است كه از ارائه كيفيت حمايت مي كند.
سياست هاي برخورد با عملكرد ضعيف پزشكان و اطلاع رساني موثر در مورد وقايع ناخواسته و خطاها براي ارتقاي ايمني محيط باليني، به ساختارهاي حاكميت باليني افزوده شده است. نظام ملي ارزيابي سريع موارد ترديد در كيفيت طبابت پزشكان، شناسايي زودتر طبابت ضعيف و رفع آن از طريق طيفي از مداخلات انعطاف پذير را ميسر خواهد نمود. اين نظام همچنين با نظام اصلاح شده مقررات حرفه اي ارتباط موثرتري برقرار خواهد نمود.
از گوش فرا دادن به نظرات مخاطبان در NHS ، چنين برداشت مي شود كه پرسنل بخش مراقبت سلامت احساس مي كنند، حاكميت باليني ايده درستي است. چرا كه پرسنل بخش مي خواهند در سازماني كار كنند كه از فرهنگ مثبت و مستحكم كار گروهي برخوردار است و همه مي خواهند راه هاي بهتري براي ارائه مراقبت كيفي بيابند.
به اجرا در آمدن حاكميت باليني، رويكردهاي جديد به رهبري، برنامه ريزي راهبردي براي دستيابي به كيفيت، مشاركت بيماران، اطلاعات و تحليل، مديريت پرسنل بخش و مديريت فرآيند را در بر خواهد گرفت. راهي واحد براي توسعه هر يك از اين مقوله ها وجود ندارد، اما تشكيلات سازماني حمايتي خاصي براي اجراي موفق آن ضرورت دارد. سازمان ها هر شيوه اي را اتخاذ كنند، به درك روشن از آنچه ممكن است تحت هر معيار، مورد انتظار باشد نياز دارند.
1) رهبري موثر
روشن بودن چگونگي رهبري(و توان تعريف و شرح اين چگونگي) و چگونگي تبعيت از اين رهبري در هر سطح سازماني مفيد است. سازماني كه به خوبي رهبري شود مي تواند بطور موثر رسالت، چشم انداز، ارزش ها و روش هاي حاكميت باليني را به همه پرسنل بخش منتقل نمايد. اين امر براي پرسنل بخش هدف مشترك و ثابت و انتظارات روشني ايجاد خواهد كرد. رهبري خوب، كار گروهي را تقويت مي كند، فرهنگ پرسش آزادانه را مي آفريند و اطمينان حاصل مي كند كه خصايص لازمه و اعمال هميشگي حاكميت باليني، جزء لا ينفك خدمات باليني باقي مي ماند.
2) برنامه ريزي براي كيفيت
حاكميت باليني با انجام آنچه «درست به نظر مي رسد» قابل تحقق نخواهد بود. سازمان هاي سلامت براي ايجاد كيفيت در خدمات باليني خود، به برنامه نياز دارند. برنامه بايد بر ارزيابي عيني نيازها و ديدگاه هاي بيماران، مواجهه ارزيابي شده با خطر باليني، الزامات قانوني، قابليت هاي پرسنل بخش، نيازهاي برآورده نشده آموزشي و توجه واقع بينانه به اين موضوع استوار باشد كه عملكرد كنوني در مقايسه با خدمات مشابه و بهترين استاندارد طبابت چه وضعيتي دارد. همچنين حصول اطمينان از اين كه راهبردهاي حمايتي كليدي (نظير فناوري اطلاعات، آموزش، كارآموزي و پژوهش و توسعه) در خدمت اهداف تضمين كيفيت و ارتقاي كيفيت قرار دارند، حائز اهميت است. احساس مالكيت و تعلق نسبت به برنامه، نه فقط در سطح هيئت مديره بلكه از راس تا قاعده سازمان و در تك تك گروهها بايد پديد آيد.
3) بيمار محوري
سازمانهاي سلامت بايد چگونگي استفاده از اطلاعات و باز خوردهاي بيماران قبلي و كنوني را در ارزيابي و ارتقاي كيفيت خدمات، روشن نمايند. تقويت نقش بيماران با ارائه اطلاعات،و افزايش مشاركت آنها در برنامه ريزي خدمات مي تواند بر توسعه حاكميت باليني تاثير زيادي بگذارد.مشاركت بيماران نه تنها پاسخگويي و عملكرد خدمات را تحت تاثير قرار مي دهد،بلكه فرآيندي را كه از طريق آن طرح هاي بديع توسعه و ارتقا،شناسايي و اولويت بندي مي شوند تحت تاثير قرار مي دهد.
همه پرسنل بخش بايد در ايفاي نقش خود،بيمار محور باشند.اين امر در تمام سطوح خدمات صادق است؛از پزشكي كه در مورد نحوه درمان با بيمار بحث و گفتگو مي كند،تا پرستار مراقبت هاي اوليه كه پيگيري مي نمايد كه يك خانم ديابتي مسن در صورت هرگونه مسأله اي از امكان تماس براي مشاوره برخوردار باشد،تا مدير بيمارستان كه براي بازديد خدماتي كه بيماران دريافت مي كنند و گوش كردن به نظرات آنها وقت خود را به بازديد از بخش ها و درمانگاه ها اختصاص مي دهد.
4)اطلاعات،تجزيه و تحليل
سازماني كه ايجاد فرهنگ حاكميت باليني را در دستور كار دارد،بايد به ايجاد تعالي در انتخاب،مديريت و استفاده موثر از اطلاعات و داده ها براي حمايت از سياست ها و فرآيند ها همت گمارد.براي آنكه داده ها و اطلاعات مفيد واقع شوند،بايد روا و روزآمد باشند و طوري عرضه گردند كه بينش صحيحي بوجود آورند.در اين راستا داده ها و اطلاعات مناسبي ضرورت دارند كه براي انعكاس نكاتي مانند تفاوت در پيامدها،كاستي نسبت به استانداردها،مقايسه با خدمات ديگر و گرايش هاي زماني مورد استفاده قرار مي گيرند.اين اطلاعات براي آگاه كردن پرسنل بخش از اين كه وضعيت عملكردشان در چه سطحي است و نشان دادن ظرفيت هايي كه امكان ارتقا دارد،بسيار حياتي است.
5)افراد عادي كه كارهاي خارق العاده انجام مي دهند (مديريت پرسنل بخش)
افرادي كه در NHS ،كار مي كنند بايد قادر باشند براي ارتقاي مراقبت سلامت بهترين مشاركت ممكن را،چه به صورت فردي و چه به صورت گروهي به عمل آورند.حالت ايده آلي كه همه پرسنل بخش را قادر مي سازد كه تمام توان بالقوه خود را در راستاي اهداف سازمان به كار گيرند،به ندرت قابل دستيابي است.
يك راه براي نيل به اين هدف آن است كه آموزش و تربيت نيروي انساني به نحوي انجام گيرد كه از اجراي حاكميت باليني حمايت كند و دانش و مهارت نيروي كاري تقويت گردد.البته،ايجاد نيروي انساني كه براي اين اهداف مناسب باشد نياز به گامهاي بسيار فراتر از اين دارد.ابتدايي ترين سطح توسعه نيروي كاري حصول اطمينان از اين است كه پرسنل بخش احساس ارزشمند بودن مي كنند و در بحث هاي مربوط به سياست هاي توسعه حاكميت باليني مشاركت دارند،و مديريت را در صدد حل مشكلات و دغدغه هاي خويش ببينند و بدانند كه مديريت پذيراي ايده هاي آنها براي ارتقا و نوآوري است.
نيروي كار موثر،همچنين به حمايت فني مناسب (مثلا دسترسي به بهترين شواهد روا به حمايت از تصميم هاي باليني) احتياج دارد.در نهايت،پديد آوردن فرهنگي عاري از سرزنش مقصر و تشويش بررسي باز خطاها و نارسايي ها،از خصوصيات كليدي سازمان هايي است كه به ارتقاي كيفيت و يادگيري متعهدند.
6) طراحي مناسب خدمات (مديريت فرآيندها)
نگاهي به گذشته و بررسي اين امر كه چگونه مي توان فرآيند ارائه مراقبت سلامت را بهتر طراحي نمود، حايز اهميت است. سازماني كه به سوي اجراي حاكميت باليني گام برمي دارد،مي تواند تشريح چگونگي طراحي و اجراي خدمات جديد اصلاح شده و ويژه بيماران را آغاز نمايد.اين شرح مي تواند موارد زير را در بر مي گيرد: چگونه تغيير نيازهاي بيماران و تغيير فناوري در طراحي خدمات مراقبت سلامت با يكديگر تركيب يابند؟ چگونه فرآيندهاي ارائه خدمات مراقبت سلامت براي پاسخگويي به نيازهاي بيماران،نيازهاي كيفي و عملياتي (شامل نيازهاي مربوط به بهترين شيوه طبابت) طراحي شوند؟ و چگونه فرآيندهاي طراحي و ارائه با يكديگر هماهنگ شوند؟ چگونه فرآيندهاي طراحي و ارائه خدمات براي حصول اطمينان از نبود مشكل و معرفي و ارائه به موقع خدمات،بررسي گردند.يكي از بخش هاي لا ينفك مديريت فرآيند عبارت است از بررسي اين كه به چه نحو فرآيندهاي طراحي خدمات مراقبت سلامت،ارزشيابي مي گردندو براي دستيابي به عملكرد بهتر ارتقا مي يابند (2001Halligan A, Donaldson L. ).
5- عناصر حاكميت باليني:
حاكميت باليني از عناصر زير تشكيل شده است
آموزش و تعليم
مميزي باليني
اثربخشي باليني